سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدجواد قیاسی، شاعر برگزیده جشنواره شعر فجر و پژوهشگر: در بهار ۱۴۰۴ همزمان با پیشزمینههای برگزاری سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، شعار «سرمایهگذاری برای تولید» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی بهعنوان شعار سال معرفی شد. نمایشگاه کتاب، این گردهمایی ملی اندیشه، نهتنها محفلی برای عرضه آثار فرهنگی است؛ بلکه در عمل تبدیل به بستری مؤثر برای تحقق ابعاد اقتصادی شعار سال شده است.
سرمایهگذاری برای تولید؛ جهش در صنعت نشر
در سالهای اخیر، یکی از اصلیترین چالشهای صنعت نشر، کاهش توان اقتصادی ناشران در تولید آثار جدید بود. حال آنکه سرمایهگذاری هدفمند در حوزه تولید محتوا، از تألیف و ترجمه گرفته تا صفحهآرایی، چاپ و توزیع، میتواند به افزایش تنوع و کیفیت آثار منجر شود. نمایشگاه کتاب، بهمثابه یک بازار بزرگ فرهنگی، بستری است برای بازگشت سرمایه و ترغیب ناشران به تولید بیشتر. حضور هزاران مخاطب واقعی، امکان فروش مستقیم و آشنایی با سلیقههای متنوع، همه مشوقهایی هستند که سرمایهگذاری در این صنعت را توجیهپذیر میکنند.
برخی از ناشران تنها با درآمد حاصل از فروش در نمایشگاه، بودجه چاپ چند عنوان جدید را تأمین میکنند. از اینرو، نمایشگاه کتاب محرکی مهم برای افزایش عناوین انتشاراتی در سال جدید بهویژه برای ناشران مستقل و شهرستانی است که فضای رقابت در بازار آزاد برایشان دشوارتر است.
نقش نمایشگاه در چرخه اقتصادی ناشران و نویسندگان
نمایشگاه کتاب، نقطه تلاقی تولیدکننده (ناشر و نویسنده) و مصرفکننده (مخاطب) است؛ آنهم بدون واسطههای رایج بازار. همین ویژگی سبب شده تا سود مستقیم حاصل از فروش به خود ناشر یا حتی نویسنده تعلق گیرد. این امر، علاوه بر جبران هزینههای تولید، انگیزه خلاقیت و پویایی را در چرخه نشر تقویت میکند.
نمایشگاه فرصتی طلایی برای عقد قراردادهای جدید، یافتن سرمایهگذار فرهنگی، مشارکت در طرحهای ترجمه و بازاریابی بینالمللی است. بهبیان دیگر، نمایشگاه کتاب نهتنها محل فروش کتاب؛ بلکه محلی برای زایش فرصتهای اقتصادی و فکری است. نویسندگان جوان در این فضا شانس دیدهشدن پیدا میکنند و ناشران میتوانند با تحلیل رفتار بازار، مسیر تولیدات آیندهشان را هدفمندتر طراحی کنند.
پیوند اقتصاد و فرهنگ؛ راهی برای توسعه پایدار
اگر سرمایهگذاری در تولید فرهنگی همچون نشر کتاب بهعنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت و سودآور در نظر گرفته شود، آنگاه فرهنگ نیز همچون سایر بخشهای اقتصادی، سهمی مؤثر در تولید ناخالص ملی خواهد یافت. نمایشگاه کتاب، با نمایش قدرت فرهنگی ملت ایران، الگویی از این نگاه توسعهمحور به فرهنگ است؛ الگویی که اگر مورد حمایت قرار گیرد، میتواند ایران را نهتنها به یکی از قطبهای فکری منطقه، بلکه به یک بازار پویا و مستقل در حوزه اقتصاد فرهنگ بدل سازد.
تلاقی دو شعار؛ از تولید فکری تا زیست فرهنگی
نقطه تلاقی شعار سال ۱۴۰۴ با شعار نمایشگاه کتاب امسال را میتوان در مفهوم «تولید فکری برای ایران» جستوجو کرد. آنجا که سرمایهگذاری برای تولید، نه فقط به کالای صنعتی، بلکه به محتوای فرهنگی و دانشی نیز تسری مییابد و تولید کتاب بهعنوان محصولی راهبردی در ساختار هویت ملی و توسعه فرهنگی معنا پیدا میکند. شعار «بخوانیم برای ایران» ناظر به مصرف فرهنگی آگاهانه است و شعار سال، ناظر به تولید هدفمند و پایدار؛ ترکیب این دو، چرخهای کامل از تولید تا مصرف فرهنگی را رقم میزند که نهتنها در اقتصاد نشر، بلکه در ارتقای سطح آگاهی و مسئولیتپذیری اجتماعی مردم نقشآفرین خواهد بود. این تلاقی، ایران را به سوی جامعهای میبرد که برای آینده خود، نهتنها کارخانه میسازد، بلکه کتاب میخواند.
تحقق شعار سال، گامی برای ارتقای سرانه مطالعه در کشور
اگر شعار «سرمایهگذاری برای تولید» در حوزه کتاب و کتابخوانی بهدرستی محقق شود، میتوان به افزایش سرانه مطالعه در کشور امیدوار بود؛ بهویژه در میان نوجوانان و جوانانی که بیشترین ظرفیت تربیتی و فکری را دارند. حمایت از تولید محتوای جذاب و روزآمد، ارزانسازی کتاب، گسترش زیرساختهای کتاب دیجیتال و ترویج کتابخوانی در مدارس، دانشگاهها و فضای مجازی، از جمله پیامدهای این نگاه سرمایهگذارانه به حوزه فرهنگ است. در نتیجه، کتاب میتواند بار دیگر در سبد مصرف فرهنگی خانوادهها جای گیرد و نسل آینده با اندیشهورزی، آگاهی و اعتمادبهنفس بیشتری مسیر رشد خود را طی کند.
افق روشن فرهنگ؛ امیدی برای آینده ایران
با در نظر گرفتن ظرفیتهای عظیم فرهنگی کشور، همراهی شعار «سرمایهگذاری برای تولید» با رویدادهایی چون نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، میتواند نویدبخش فردایی روشن برای کتاب و کتابخوانی در ایران باشد. امید است که با تداوم حمایتها، سیاستگذاریهای هوشمندانه و توجه به اقتصاد نشر، کتاب بتواند جایگاه شایستهاش را در زندگی روزمره مردم بازیابد و نسل آینده با عشق به مطالعه، هویت ایرانی و اسلامی خود را عمیقتر و بالندهتر بشناسد. این مسیر، اگرچه نیازمند همت جمعی است، اما آیندهای سرشار از دانایی و بالندگی را در افق فرهنگ ایران اسلامی ترسیم میکند.
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فروغ خراشادی: خیام حدود هزار سال پیش در نیشابور به دنیا آمد، کسی که بعدها چه بهلحاظ شخصیت شعری و چه بهلحاظ شخصیت علمی، برای جهانیان مایه شگفتی شد.
خیام نیشابوری دانشمندی شاعر است که با بررسی آثارش، با دو چهره از او مواجه میشویم، چهره یک دانشمند بزرگ و چهره دیگر نیز یک شاعر بزرگ، بهطوری که پس از حدود ۱۰ قرن، رباعیات او هنوز تازگی و طراوت خود را دارد.
قالب رباعی برای بیان حرفها و اندیشهها، یک قالب زیبا، همهپسند و ایرانی است؛ رباعی جزو ابداعات ایرانیان در صنعت شعر و شاعری است؛ این قالب موجز است یعنی شاعر بهرغم دشواری میتواند در دو بیت حرف خود را بزند اما حرفی که خیام در اشعارش مطرح کرده، در همه دورهها ساری و جاری است؛ آن سخن، حرف زندگی است؛ حرف مردن است.
۲۸ اردیبهشتماه جلالی در تقویم رسمی کشور، روز ملی بزرگداشت خیام، حکیم، فیلسوف، شاعر و ریاضیدان برجسته ایرانی و زاده نیشابور است.
این سطرها، سرآغاز گفتوگو با احمدرضا سالم بود. این پژوهشگر تاریخ سخنانش درباره خیام نیشابوری، ریاضیدان، ستارهشناس، عالم، فیلسوف و شاعر بزرگ سده پنجم را اینگونه پی گرفت: گفته میشود شهرت خیام مرهون «ادوارد فیتزجرالد» است و او با ترجمه رباعیات حدود دو قرن پیش، خیام را به جهانیان معرفی کرد. در واقع اینطور نیست که او در دنیای غرب شخصیت ناشناختهای بوده باشد بلکه فقط فیتزجرالد با این کارش به معرفی بیشتر خیام کمک کرد نه اینکه صرفاً او خیام را به جهان شناسانده باشد.
او ادامه داد: بههر روی او در معرفی بیشتر خیام شاعر بسیار موثر بود و حتی همین معرفی موجب شد که پس از انتشار ترجمه رباعیات، با سیل جمعیت گردشگران به نیشابور مواجه شویم؛ گردشگران ایرانی و جهانگردان خارجی که به هدف بازدید از آرامگاه خیام، به نیشابور میآمدند و در گزارشها و سفرنامههای خود به این موضوع اشاره میکردند.
سالم درباره مکان و بنای آرامگاهی خیام نیز گفت: وقتی قرار بود هزاره فردوسی به سال ۱۳۱۳ در توس برگزار شود، چون پیشبینی میشد جهانگردان خارجی بخواهند به آرامگاه خیام بیایند، حکومت وقت دستور داد بنای موقتی در جوار امامزاده محروق ساخته شود تا بعد، در فرصتی مناسب بنایی در خور شخصیت خیام احداث شود و چون امکان ساخت این بنا در کنار امامزاده وجود نداشته، تصمیم بر انتقال و ساخت بنای جدید در مکان فعلی گرفته میشود.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۳۸ فونداسیون و پیریزی بنا انجام و در سال ۱۳۴۲، پس از سه سال و نیم پروژه تکمیل میشود و کار انتقال بقایای خیام به این آرامگاه جدید انجام میشود.
آرامگاه خیام و تجسمی از خیمه
این پژوهشگر تاریخ درباره چرایی و چگونگی ساخت این بنا هم گفت: آنچه مهندس هوشنگ سیحون، طراح و سازنده این بنا، اشاره کرده این است که چون نام خانوادگی خیام از خیمه و خیمهدوزی میآید، خواستهاند تجسمی باشد از خیام؛ این ۱۰ ستون اشاره به پایهها یا طنابهای خیمه داشته باشد و چون سبک بنا ظاهری اروپایی دارد، از کاشیکاری، خوشنویسی و رنگ ایرانی استفاده کردند تا تلفیقی از معماری اروپایی و ایرانی باشد.
سالم گفت: در دهههای گذشته به همت انجمن آثار ملی بناهای فاخری در ایران ساخته شد که از آن جمله میتوان به آرامگاه باباطاهر و ابنسینا اشاره کرد و در نیشابور هم بناهای آرامگاهی کمالالملک و عمر خیام را داریم.
از احمدرضا سالم درباره شخصیت منحصربهفرد حکیم پرسیدم که پاسخ داد: او در عرصه جهانی، ریاضیدان و کیهانشناس بزرگی است و حتی یکی از دهانههای برخوردی ماه را به عمرخیام نامدار کردهاند. بهواسطه رباعیات، در شرق و غرب عالم شناخته شده است اما او برای ما صورتهای بیشتری دارد، مثلاً امام شهر، فیلسوف، سامانبخش تقویم جلالی و … بوده؛ او حتی در زمینه موسیقی هم دستی بر آتش داشته است.
سالم اضافه کرد: به نظرم خیام یکی از اعجوبههای تکرار نشدنی تاریخ بشر و افتخاری برای نیشابور و ایران است و جالب آنکه چطور یک بشر در همه امور میتواند اینگونه سرآمد باشد؛ در علوم مختلف؛ ادبیات و حتی در حافظه! وقتی که برای تدوین و تنظیم تقویم جلالی قرار است به اصفهان برود، همسفرانش میگویند او در مسیر رفت، کتابی را هفت بار خواند چون قصد داشت آن کتاب را از برکند و در بازگشت، ما از روی کتاب خط میبردیم و خیام آن را از حفظ میخواند.
اما آنچه خیام را شگفتانگیزتر میکند، اندیشه و فلسفه اوست. خیام بهگونهای از مرگ حرف میزند که گویی پسند انسان امروزی را میداند و از فراسوهای قرون به انسان مدرن میگوید که با شما همدلم. سالم در پاسخ این طرح مسئله گفت: نگاه به زندگی و مرگ چیزی نیست که متعلق و متمرکز بر یک منطقه باشد؛ متمرکز بر یک جغرافیا و یک مقطع زمانی نیست بلکه موضوعی است که همه ما با آن درگیریم؛ بحث هستی، شناخت هستی، چرایی آمدن و رفتن ماست و این مسئله ذهن همه مردم دنیا را درگیر کرده و خواهد کرد.
وی ادامه داد: بنابراین، مرگ، موضوعی جهانی است و درگیری ذهن همه مردم دنیا است. اینکه انسان چرا به دنیا میآید؟ چرا میمیرد؟ از این بابت خیام در همه دنیا محبوبیت دارد و همه مخاطب او هستند.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: به لحاظ شخصیت علمی، چون آثار علمی مخاطب خاص خود را دارد و تا فرد در آن حوزه علمی تخصص و علاقهای نداشته باشد، درک و برداشت درستی هم از آن ندارد، پس همه به اهمیتاش پی نمیبرند. مثلاً کتاب زیج ملکشاهی؛ یا کتابی که درباره اسطرلاب دارد یا کتابی که درباره موسیقی دارد، برای ما چندان شناختهشدهنیست.