۱۰۱ مطلب در مهر ۱۴۰۳ ثبت شده است

ابزارهای مهم و کاربردی هوش مصنوعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هوش مصنوعی برای تدریس ویژه کلیه مدرسان

 

هوش مصنوعی

هوش مصنوعی برای همه

سواد هوش مصنوعی

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سلول و باکتری به زبان ساده برای دانش آموزان متوسطه اول و دوم

 

 

متوسطه اول 

متوسطه دوم 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یاد شهدای مرزبان گرامی باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کتاب کار شیمی 3 برای همه دانش آموزان دوازدهم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سودوکو را همه دوست دارند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

جذابیت های شاهنامه برای نوجوانان و جوانان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ترجمه موجب معرفی اندیشه نو و حرکت ما می‌شود

ترجمه موجب معرفی اندیشه نو  و حرکت ما می‌شود

همزمان با روز مترجم و ترجمه آبتین گلکار نوشت؛

ترجمه موجب معرفی اندیشه نو و حرکت ما می‌شود

همزمان با روز جهانی ترجمه، نهم مهرماه،آبتین گلکار مترجم و پژوهشگر ایرانی نوشت:ترجمه در هر شکلی، از ترجمه شفاهی و فنی و بازرگانی گرفته تا ترجمه کتبی و ادبی و فلسفی، موجب معرفی اندیشه نو می‌شود و اندیشۀ نو موجب حرکت اندیشه ما.

‌به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آبتین گلکار مترجم آثاری از نیکلای گوگول، نیکلای اردمان، آلکساندر هرتسن و آنا آخماتووا و پژوهشگر زبان و ادبیات روسی است. وی همزمان با روز جهانی ترجمه طی مقاله منتشر شده در سایت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نوشت: «نگاه به ترجمه و مترجم در کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر یکسان نبوده و نیست. در کنار انبوه جمله‌های پرطمطراق و قضاوت‌های دلگرم‌کننده درباره جایگاه مترجمان در اجتماع و تشبیه‌هایی از قبیل پل میان تمدن‌ها و سفیران فرهنگی، هرگاه نظرهایی نیز ابراز می‌شود درباره آنکه رونق گرفتن ترجمه در حیات فرهنگی جامعه ممکن است به ضرر تولید اندیشه بومی تمام شود، دانش و هنر بومی را از سکه بیندازد، ازخودبیگانگی فرهنگی را دوچندان کند و موجب ضعف هویت ملی شود. این نظرها که گاه از سر خیرخواهی کامل نیز بیان می‌شود چندان درست و موجه به نظر نمی‌رسد. در اغلب دوره‌های شکوفایی فرهنگی در تاریخ ایران، و حتی سرزمین‌های دیگر، ترجمه نیز رونق داشته و در این شکوفایی نقش چشمگیری را بازی کرده است.

ادب و اندیشه فارسی، از زمان‌های باستانی هم که کوه‌ها و دریاها فلات ایران را در محاصره خود گرفته بودند، با سرزمین‌های دیگر ارتباط و دادوستد فکری و فرهنگی داشت، اثر می‌گذاشت و اثر می‌پذیرفت و هویت خود را نیز حفظ می‌کرد؛ اکنون که برقراری روابط تا این اندازه ساده شده، ساده‌اندیشانه به نظر می‌رسد که بخواهیم اصالت و هویتمان را با بسته نگه داشتن جامعه و تمدنمان حفظ کنیم و بپنداریم که با کم کردن ارتباطمان با جهان به استقلال فکری و فرهنگی کشورمان کمک می‌کنیم. ترجمه در هر شکلی، از ترجمه شفاهی و فنی و بازرگانی گرفته تا ترجمه کتبی و ادبی و فلسفی، موجب معرفی اندیشه نو می‌شود و اندیشۀ نو موجب حرکت اندیشه ما.

برای آنکه اندیشۀ نو به ما زیان نرساند و کورکورانه اسیرش نشویم، به چیزی دیگر، غیر از حذف اندیشه نو، نیاز داریم: به استقلال اندیشه خودی. استقلال اندیشه خودی نیز در خلاء و با حذف همه اندیشه‌های دیگر به دست نمی‌آید و، برعکس، بسیار ضعیف‌تر می‌شود. بیمارستان جندی‌شاپور را بدون پزشکان رومی و هندی، ابن سینا و فارابی را بدون ارسطو، شعر کهن فارسی را بدون شعر عربی و شعر نو فارسی را بدون شعر غربی می‌توان تصور کرد؟ اینها پیش‌پاافتاده‌ترین نمونه‌های تأثیرپذیری ماست؛ چرا هیچ‌کدام از این دستاوردهای تمدنی‌مان را جلوه تقلید و ازخودبیگانگی نمی‌دانیم؟

گاه رونق ادبیات ترجمه‌ای را موجب راندن ادبیات ملی به حاشیه می‌دانند. استدلال می‌کنند که کتاب‌های نویسندگان ما توان رقابت با آثار ترجمه‌شده را، که معمولاً گل سرسبد ادبیات کشوری دیگر هستند و دست‌چین شده‌اند، ندارند و در کنار آنها نمی‌توانند نظر مساعد خوانندگان را جلب کنند. این استدلال نیز درست به نظر نمی‌رسد. ادبیات ملی و بیگانه رقیب یکدیگر نیستند؛ مکمل هم و حتی یاریگر هم هستند. همین استدلال را درباره ادبیات قدیم و جدید نیز می‌توان آورد. احتمالاً تا قرن‌ها بعد نیز آثار فردوسی و حافظ نسبت به کتاب‌های نویسندگان معاصر با اقبال بیشتری روبه‌رو خواهند شد؛ آیا آنها را هم برای حمایت از نویسندگان معاصر کنار بگذاریم؟ آنها هم رقیب آثار امروزی نیستند. رونق ادبیات کهن و ادبیات بیگانه موجب رونق ادبیات معاصر و ملی نیز خواهد شد. حتی اگر رقیب نیز بودند، حذف رقیب راه‌حل صحیحی برای میدان‌داری نیست. بالا بردن سطح ادبیات ملی و مطرح کردن آن در جهان چاره‌های دیگری دارد که اتفاقاً یکی از آنها باید افزایش ارتباط‌های بین‌المللی باشد که امروزه، از جمله به سبب نپیوستن ایران به پیمان‌های جهانی حفظ حقوق مؤلفان، بسیار تضعیف شده است.

مترجمان ما در غنا بخشیدن به زبان و ادبیات فارسی و ارتقای آن نیز بسیار کوشیده‌اند و سهمشان در این راه شاید از نویسندگان کمتر نباشد. کاری که مترجمانی چون ابوالحسن نجفی، محمد قاضی، ابراهیم یونسی، نجف دریابندری و ده‌ها مترجم دیگر چون اینان برای زبان فارسی کرده‌اند جایگزین ندارد. اینان، از یک‌سو، با بینش درست و انتخاب‌های هوشمندانه اندیشه‌های نو به جامعۀ کتاب‌خوان ایران ارزانی داشتند و آن را با نگرش‌های تازه و متفاوت آشنا کردند و از سوی دیگر، با تسلط کم‌نظیرشان بر زبان فارسی و غوطه‌ای که در زبان و ادب کشورهای دیگر خورده بودند شیوه‌هایی نو، چه در انتخاب یا ساخت واژه‌ها و تعبیرها، چه در تحول ساختارهای صرفی و نحوی و چه در طرز بیان، ارائه کردند که به‌رغم وارداتی بودن، بر قامت زبان فارسی خوش می‌نشست و ناساز نبود و از همین رو به‌سرعت هم پذیرفته می‌شد و زبان را شکوفاتر می‌کرد.

در روزگار ما، موازنه تسلط بر زبان مبدأ و مقصد در میان مترجمان، نسبت به نسل‌های پیشین، تا اندازه‌ای دگرگون شده است. در دهه‌های گذشته، مترجمان برای درک دشواری‌های زبان مبدأ منبع و یاوری جز سه چهار فرهنگ لغت و دانشنامه نداشتند و گاه باید ساعت‌ها و روزها جست‌وجو می‌کردند تا نکته‌ای را دریابند که امروزه، به کمک اینترنت، در چند ثانیه یافت می‌شود. جست‌وجوها نیز بسیاری از اوقات به نتیجه نمی‌رسید و مترجمان ناگزیر بودند خودشان اجتهاد کنند و معنایی را که با توجه به بافتار متن احتمال می‌دادند درست‌تر است در ترجمه‌شان بنشانند. اجتهادشان نیز، با درک و شهودی که از زیاد خواندن و انس با ادبیات به دست آورده بودند، اغلب صحیح بود. تسلطشان بر زبان فارسی و پختگی قلم و ذوقشان نیز آن خطاهای جزئی را می‌پوشاند. همین است که متن‌های مترجمان بزرگ نسل‌های پیشین را، حتی اگر از لحاظ تطابق با متن اصلی کاملاً دقیق و بی‌خطا هم نباشند، می‌توان جزئی از گنجینۀ ادب فارسی به شمار آورد و مایۀ رشد و بالندگی این زبان شمرد.»

امروزه، به لطف فناوری‌های نو، گاه مترجمانی با دانش متوسط از زبان مبدأ هم می‌توانند دشواری‌های متن اصلی را از برترین زبان‌دانان دیروز ما بهتر حل کنند، ولی کمبود مطالعه نسبت به نسل‌های پیشین موجب می‌شود در برگردان فارسی همان معنایی که به‌درستی درکش کرده‌اند ناکام بمانند، جمله‌ها سخت‌خوان شوند، ساختارهای وارداتی در لابه‌لای واژه‌ها حل نشوند و به چشم بیایند، و متن، به اصطلاح، بوی ترجمه بگیرد. چنین ترجمه‌هایی گاه حتی از آفت‌هایی که در آغاز نوشته از آنها یاد شد نیز برکنار نخواهند بود. همین نکته دربارۀ انتخاب اثر برای ترجمه نیز صادق است. مترجمان بسیاری از نسل‌های پیشین هستند که فقط اعتبار نامشان به خواننده اطمینان می‌داد کتابی که او ترجمه کرده باشد حتماً ارزشمند و خواندنی است. امروزه، باز به همان دلیل کم‌تر شدن مطالعه مترجمان و به‌رغم افزایش چشمگیر شمار عنوان‌های ترجمه‌شده از ادبیات کشورهای مختلف، پیوستگی چندانی در انتخاب‌های مترجمان دیده نمی‌شود و کارنامه اغلب‌مان، به قول فضلا، پر از غث و سمین است. باید بیشتر مطالعه کرد، باید بیشتر ارتباط برقرار کرد و باید بیشتر زحمت کشید تا اثرگذاری ترجمه‌ها بر اندیشه ملی نتایج روشن‌تر و سودمندتری به بار آورد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سفری جذاب در میان خاطرات قدیمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قصه‌گویی بسیاری از مشکلات کودکان را حل می‌کند

قصه‌گویی بسیاری از مشکلات کودکان را حل می‌کند

یک نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان بیان کرد؛

قصه‌گویی بسیاری از مشکلات کودکان را حل می‌کند

یک نویسنده و پژوهشگر ایرانی معتقد است مربیان مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌توانند با قصه و قصه‌گویی بسیاری از معضلات و مشکلات بچه‌ها را حل کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا حمیدرضا شاه‌آبادی در نشست «قصه‌گویی برای تغییرهای اجتماعی؛ تأثیر قصه بر صورت‌های ذهنی ما» از سلسله نشست‌های بخش علمی بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی که به صورت حضوری و مجازی از سوی اداره‌کل آموزش و پژوهش کانون برگزار شد، گفت: قصه و قصه‌گویی از گذشته‌های دور یکی از ابزارهای مهم آموزش و یادگیری بوده و مربیان همیشه از قدرت قصه در آموزش بهره گرفته‌اند. همه ما می‌دانیم که قصه‌ها در خاطرمان می‌ماند و در زندگی روزمره مدام از قدرت باورنکردنی قصه کمک می‌گیریم.

این نویسنده افزود: قصه در کنار اینکه برای کودکان سرگرم‌کننده است، می‌تواند اثر روانی نیز در روحیه او داشته باشد. قصه‌ها به شیوه‌های مختلف در رشد زبانی، عاطفی، شخصیتی و تربیت کودکان تأثیرگذار هستند.

شاه‌آبادی با اشاره به اینکه تحقیق‌های علمی نشان داده قصه و قصه‌گویی باعث فعال‌شدن ذهن می‌شود، بیان کرد: قصه‌گویی باعث می‌شود تا شنونده در ذهن خود شخصیت‌های قصه، طرح کلی و مکان‌های داستان را تجسم کند و قدرت تصویرسازی و خلاقیت او ارتقا پیدا کرده و در تجسم و فکر کردن به اتفاق‌ها دچار محدودیت نشود. ساختار ذهنی ما با قصه ارتباط برقرار می‎‌کند. قصه از اول کودکی با ماست؛ کودکان قصه را دوست دارند و خودشان با قصه، داستان می‌سازند.

این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه قصه و داستان چطور می‌تواند روی ذهن و مغز ما تأثیر بگذارد، ادامه داد: وقتی داستانی را می‌شنویم، همه حواس ما متوجه آن می‌شود و همین قدرت تمرکز و گوش کردن ما را بیشتر می‌کند. از سوی دیگر گوش‌کردن یا خواندن داستان‌ها قدرت تخیل ما را نیز تقویت می‌کند. ما در زندگی مدام با قصه سر و کار داریم و با قصه درگیریم. هر آدم روزانه دو هزار قصه می‌سازد؛ حتی گفت‌وگوهایی نیز که با خودتان انجام می‌دهید نوعی قصه‌ساختن است. مغز انسان صبح تا شب در حال ساختن قصه است.

شاه‌آبادی در ادامه گفت: خیلی از تجربه‌های زندگی را از طریق قصه و داستان می‌فهمیم. برای همین می‌گویند آدم‌هایی که زیاد داستان می‌خوانند راحت‌تر می‌توانند مشکلات را حل کنند. برای یادگرفتن زندگی و برای فهم زندگی به یک جهان بدیل نیاز داریم؛ اول در آن جهان امتحان کنیم بار دیگر در جهان واقعی اجرا کنیم.

نشست «قصه‌گویی برای تغییرهای اجتماعی؛ تأثیر قصه بر صورت‌های ذهنی ما» از سلسله نشست‌های بخش علمی بیست‌وششمین جشنواره بین‌المللی قصه‌گویی به صورت حضوی و مجازی یک‌شنبه (۸ مهر ۱۴۰۳) برگزار شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰