آسیب‌شناسی یک تجربه آموزشی در مواجهه با هوش مصنوعی

آسیب‌شناسی یک تجربه آموزشی در مواجهه با هوش مصنوعی

ناتوانی مدل‌های زبانی در تحلیل متون ادبی و هنری؛

آسیب‌شناسی یک تجربه آموزشی در مواجهه با هوش مصنوعی

هوش مصنوعی، به شدت به کیفیت ورودی وابسته است. اگر پرسشی که به مدل داده می‌شود مبهم، کلی، یا فاقد جهت‌گیری تحلیلی باشد، مدل نیز پاسخی کلیشه‌ای، سطحی یا حتی انحرافی تولید می‌کند. این مسئله نه فقط به ضعف در فناوری، بلکه به کم‌تجربگی در طراحی پرسش‌های تحلیلی بازمی‌گردد.

سرویس علم خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – محمد نجاری، معاون مرکز نوآوری و توسعه فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: در ترم جاری، به‌عنوان بخشی از یک نوآوری آموزشی، به دانشجویانم در دو مقطع ارشد و دکتری، اجازه داده شد تا برای تحلیل و پاسخگویی به پرسش‌های مرتبط با متون ادبی، نمایشی و سینمایی از ابزارهای هوش مصنوعی، به‌ویژه مدل‌های زبانی مولد، استفاده کنند. هدف از این تجربه، آشنا کردن دانشجویان با ابزارهای نوین و تقویت مهارت‌های دیجیتال در کنار توان تحلیلی بود. با این حال، ارزیابی پاسخ‌های دریافتی، نتایجی نگران‌کننده به همراه داشت: بسیاری از پاسخ‌ها سطحی، نادرست، یا حتی حاوی اطلاعات ساختگی بودند. این مسئله مهم مرا برآن داشت تا تحلیلی عمیق‌تر از علل این ناکارآمدی و الزامات بهره‌گیری صحیح از هوش مصنوعی در حوزه تحلیل متون علوم انسانی و هنر ارائه کنم.

آسیب‌شناسی یک تجربه آموزشی در مواجهه با هوش مصنوعی

۱. کاستی‌های ذاتی مدل‌های زبانی در درک هنری و تفسیری

مدل‌های زبانی مانند جی.پی.تی، علی‌رغم توانایی شگفت‌انگیزشان در تولید متن با ساختار زبانی درست و روان، فاقد درکی عمیق از معنا هستند. این مدل‌ها با تحلیل آماری توالی کلمات و بدون تجربه زیسته یا شناخت وجودی از جهان، کار می‌کنند. تحلیل یک متن ادبی یا فیلمنامه، بیش از آنکه بازنویسی واژگان باشد، مستلزم درک تأویل‌پذیری، چندمعنایی، سبک، لحن، و پیوندهای بینامتنی اثر است.

برای مثال، در تحلیل شعر مدرن یا درام اگزیستانسیالیستی، فهم مضمون مستلزم دانش ضمنی از جریان‌های فلسفی، تاریخ اندیشه، و نیز حساسیت زیبایی‌شناختی است. مدل‌های زبانی در بهترین حالت، ممکن است اصطلاحات و ترکیب‌هایی شبیه به این مفاهیم تولید کنند، اما بدون شالوده‌ای معرفتی، این بازتولیدها صرفاً سطحی باقی می‌مانند.

۲. فقر منابع آموزشی تخصصی در مدل‌های زبانی

یکی دیگر از علل ضعف پاسخ‌های هوش مصنوعی در تحلیل متون ادبی و هنری، ترکیب داده‌های آموزشی آن‌هاست. اکثر این مدل‌ها از منابع عمومی، اینترنتی و بعضاً غیرمعتبر آموزش دیده‌اند. در حالی که ادبیات، نقد تئاتر و مطالعات سینمایی نیازمند بهره‌گیری از منابع آکادمیک، ژورنال‌های تخصصی، و متون نظریه‌پردازانه هستند، این منابع یا در داده‌های آموزشی این مدل‌ها وجود ندارند یا سهم ناچیزی دارند. در نتیجه، حتی اگر ظاهر پاسخ علمی و دقیق باشد، محتوا اغلب برگرفته از کلی‌گویی‌های اینترنتی، مقاله‌های سطحی، یا نقدهای غیرآکادمیک است. این امر به‌ویژه در مواردی که دانشجویان خود نیز فاقد دانش قبلی‌اند، می‌تواند موجب پذیرش بی‌چون‌وچرای اطلاعات نادرست شود.

۳.پ دیده هلوسینیشن و خطر اطلاعات ساختگی

یکی از ویژگی‌های نگران‌کننده مدل‌های زبانی، تولید اطلاعات جعلی در قالبی معتبر و قانع‌کننده است؛ پدیده‌ای که در ادبیات پژوهش به با عنوان «هلوسینیشن» شناخته می‌شود. در متونی که تحلیل نظری، ارجاع تاریخی، یا اتکا به شواهد خاص ضروری است، این ویژگی می‌تواند خطرناک باشد.

برای مثال، در مواردی مشاهده شد که مدل، کتاب یا مقاله‌ای جعلی را به یک منتقد واقعی نسبت می‌داد، یا گفت‌وگویی خیالی میان شخصیت‌های یک نمایشنامه خلق می‌کرد. اگر دانشجو فاقد مهارت صحت‌سنجی باشد، این اطلاعات به‌راحتی در متن تحلیلی جای می‌گیرند و خطا را بازتولید می‌کنند.

۴. ضعف در مهارت‌های ارزیابی انتقادی و خوانش نقادانه

یکی دیگر از عوامل مؤثر، شیوه استفاده از هوش مصنوعی توسط دانشجویان است. بسیاری از دانشجویان متن تولیدشده را بدون هیچ‌گونه بازبینی، تحلیل، یا ارزیابی انتقادی، به‌عنوان پاسخ نهایی ارائه می‌دهند. این رویکرد مصرف‌گرایانه نه‌تنها با اهداف آموزش عالی به ویژه برای دانشجویان ارشد و دکتری در تضاد است، بلکه زمینه را برای تقلیل سطح تفکر تحلیلی فراهم می‌کند.

تحلیل متون هنری، بر مبنای درگیری فعال با اثر، طرح فرضیه، نقد و ارزیابی استوار است. اما استفاده منفعلانه از هوش مصنوعی، به جای تحریک ذهن دانشجو، تبدیل به نوعی جایگزینی تفکر با تولید ماشینی می‌شود. چنین الگویی، خلاقیت، استدلال و ظرفیت تفسیر را تضعیف می‌کند.

۵. کیفیت ضعیف طراحی پرسش‌ها

هوش مصنوعی، به شدت به کیفیت ورودی وابسته است. اگر پرسشی که به مدل داده می‌شود مبهم، کلی، یا فاقد جهت‌گیری تحلیلی باشد، مدل نیز پاسخی کلیشه‌ای، سطحی یا حتی انحرافی تولید می‌کند. این مسئله نه فقط به ضعف در فناوری، بلکه به کم‌تجربگی در طراحی پرسش‌های تحلیلی بازمی‌گردد. پرسش تحلیلی باید ناظر به مؤلفه‌های خاص اثر، چارچوب نظری مشخص و دلالت‌های چندگانه معنا باشد. نبود این دقت، حتی در مواجهه با شخصیت استاد انسانی نیز می‌تواند پاسخ‌های ضعیف به دنبال داشته باشد؛ اما در مواجهه با مدل‌های زبانی، خطر چند برابر می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کودکان هوشمند نیازمند توجه جدی هستند

 

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

داستان های جیرو و نقاشی هایش را از دست ندهید

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سرزمین کاغذتایی محیطی امن برای سرگرمی فرزندان شما

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دریای بی ساحلی ، هدیه ای برای زنان ایران زمین

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هم بازی هم یادگیری برای همه معلمان و نومعلمان

 

تدریس را برای دانش آموزان لذت بخش کنید

 

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مدرسه تعطیل می شود و بهترین فرصت آشنایی با شاهکار فردوسی بزرگ

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فروشگاه مجازی بلوط / محیطی امن برای دریافت فایل ها و درسنامه های استاد خسروی

 

https://balot.farsfile.ir/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

«کتابحث»؛ طرحی که نهادهای مدنی را به‌هم گره زد

«کتابحث»؛ طرحی که نهادهای مدنی را به‌هم گره زد/ مطالعه چگونه در دشتستان فراگیر شد؟

ایده‌پرداز و مجری «کتابحث» در گفت‌وگو با ایبنا:

«کتابحث»؛ طرحی که نهادهای مدنی را به‌هم گره زد/ مطالعه چگونه در دشتستان فراگیر شد؟

بوشهر- اسماعیل حسام‌مقدم، جامعه‌شناس و مجری طرح «کتابحث» در بوشهر تاکید کرد: این طرح بر مبنای تقویت اندیشه و بررسی کتاب‌های چالش‌برانگیز در حوزه علوم انسانی شکل گرفت و با کارکرد خود نهادهای مدنی را به‌هم گره زد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام بهروزی: «کتابحث» طرحی است که با هدف اندیشه‌ورزی و مفاهمه و درک شرایط اجتماعی و ترویج گفتمان مکتوب در جنوب کشور در سال ۱۳۸۵ طراحی و اجرایی شد. اسماعیل حسام‌مقدم به‌عنوان یکی از ایده‌پردازان و بانیان این طرح، کتابحث را تجربه‌ای موفق در حوزه اندیشگانی شهرستان دشتشتان در دوران پسااصلاحات می‌داند.

این طرح در طول دو سالی که در این شهرستان برگزار شد، توانست گروه‌های مختلف فکری و سیاسی را به سمت کتاب و تبیین و تفسیر اندیشه و تفکر رسوخ‌یافته در آن جذب کند. در واقع، کتابحث به ابزاری برای ترویج گفتمان مکتوب و دیالوگ‌پروری و اندیشه‌سازی در جامعه مذکور مبدل شد تا جایی که در نشست‌های این طرح، بسیاری از کتاب‌های مهمی که در حوزه جامعه‌شناسی، فلسفه، ادبیات و سیاست در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ منتشر شده بودند، مورد واکاوی قرار گرفتند.

حسام‌مقدم که مجری و خالق این طرح بود بعدها با الهام از آن، نشست‌های «عصرانه فرهنگی هامون» را پی‌ریزی کرد که در این نشست‌ها نیز نویسندگان و جامعه‌شناسان و فلسفه‌پژوهان جنوبی به تبادل نظر و گفت‌وگو درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور و به‌دنبال آن استان پرداختند و بدین‌شکل برای تقویت جامعه مدنی و تفکر انتقادی جنوب تلاش کردند.

حسام‌مقدم که از جامعه‌شناسان، نویسندگان و روزنامه‌نگاران جوان و صاحب‌اثر جنوبی است، «کتابحث» را پایه و انگیزه شکل‌گیری نشر «هامون نو» معرفی کرد؛ نشری که با همراهی مهدیه امیری‌دشتی (همسرش) فعال شده و در حوزه مطالعات زنان، جامعه‌شناسی، ادبیات، تاریخ، فلسفه، محیط زیست و کودکان آثار قابل‌درنگ و متعددی را تاکنون منتشر کرده است.

کتابحث را دستمایه یک گفت‌وگوی مفصل با اسماعیل حسام‌مقدم قرار دادیم که در حال حاضر دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر و عضو پیوسته انجمن جامعه‌شناسی ایران است. عمده‌ترین هدف این گفت‌وگو هم این بود تا بیشتر از چند و چون طرح کتابحث و دامنه تاثیرگذاری آن در حوزه اندیشگانی و گفتمان‌سازی منطقه جنوب مطلع شویم؛ چراکه وضعیت موجود استان بوشهر بازتکرار چنین طرح‌های خلاقانه‌ای را می‌طلبد تا فرهنگ مکتوب و کتابخوانی در آن رونق بیشتری بگیرد و فضا برای گفت‌وگو در آن هموارتر شود.

نخست بگویید که ایده «کتابحث» چگونه شکل گرفت؟

درباره اینکه «کتابحث» در سال ۱۳۸۵ از کجا شکل گرفت، باید کمی عقب‌تر و به یک دهه قبل به سال‌های اوایل دهه ۱۳۷۰ شمسی برگردم. در آن دوران که به‌عنوان یکی از اعضای فعال «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برازجان» شناخته می‌شدم، در سنین ۱۰، ۱۲ سالگی با تاثیرپذیری از «حسن نوربخش»؛ هنرمند و کارشناس طرح «جوانه‌ها» در کانون، با دنیای ادبیات و تئاتر آشنا شدم و حجم گسترده‌ای از کتب کلاسیک در زمینه نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر، ساموئل بکت، برتولد برشت، اوژن یونسکو، آلبر کامو، هنریک ایبسن، هارولد پینتر، فریدریش دورنمات، اکبر رادی، بهرام بیضایی و… را مورد خوانش قرار دادم و از همان دوره با فرآیندهای اندیشیدن و نوشتن آشنا شدم.

سپس در سال ۱۳۷۹ به واسطه همان فعالیت‌های کانون پرورش فکری، با فعالیت و کنشگری مدنی در تشکل‌های غیردولتی (NGO) آشنا شدم که در یک انجمن نوظهور در زادگاهم، دشتستان، با عنوان «مجمع مشارکت جوانان» (نام قدیم) یا «کانون همیاران جوان» هم‌مسیر شدم. این تشکل غیردولتی به علایق من در زمینه نویسندگی و کتابخوانی که از دوران دبستان با من همراه شده بود، جهت داد؛ جهتی اجتماعی و فرهنگی که بتواند به خیر عمومی بیانجامد. بنابراین در همان تشکل شروع به برگزاری نشست‌هایی با موضوع کتابخوانی کردم که با استقبال بسیار زیاد جوانان که بیشتر از طیف اصلاحات بودند، مواجه شد.

ادامه این کنشگری فرهنگی در زمینه مطالعه و کتابخوانی، پس از ورود به دانشگاه نیز با من بود و همواره در نهاد دانشگاه بیشترین گرایش من به‌جای بحث‌های سیاسی به سمت کنشگری عمیق در زمینه اندیشه سیاسی بود و به همین دلیل در همان دوران همایش «جهانی شدن اندیشه‌ها» را که متناسب با ایده «گفت‌وگوی تمدن‌ها» بود، برگزار کردم که نشان از این می‌داد که ایده و عمل من حول محور کتاب و اندیشه می‌چرخد.

با این تجربه زیسته در طول یک دهه قبل تا سال ۱۳۸۵ همواره به سمت مطالعه و مجادله در زمینه اندیشه و جامعه سوق پیدا کردم تا اینکه پس از رخ دادن اتفاقاتی و دانش‌آموختگی از دانشگاه بر آن شدم تا به سمت گفت‌وگو و دیالوگ فرهنگی عمیق‌تر در سطح جامعه گام بردارم. این بار طرح «کتابحث» را با مشارکت یک نهاد مطبوعاتی با نام «اتحاد جنوب» با مسئولیت اکبر صابری آغاز کردم. ایده اولیه این طرح مشترکاً از آن خودم (اسماعیل حسام مقدم) و امیر مقصودی (دوستم) بود که مدیریت و دبیری نشست‌های هفتگی «کتابحث» را خودم برعهده داشتم و به مدت دو سال آن را در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ برگزار کردم.

این نشست به طور منظم روزهای دوشنبه هر هفته ساعت ۱۷ در دفتر هفته‌نامه «اتحاد جنوب» برگزار شد و بیش از چهل کتاب در این نشست‌ها مورد نقد و بررسی قرار گرفت. کتاب‌هایی در حوزه علوم انسانی که چالش ‎برانگیز بودند و نیاز به گفت‌وگو در باب آنها احساس می‌شد. موضوعات هفتگی را از یک ماه قبل هماهنگ می‌کردیم تا ارائه‌دهنده و حضار فرصت داشته باشند در طول آن یک ماه کتاب را بخوانند و سپس در نشست با آشنایی کامل حضور پیدا کنند.

کتابحث طرحی جالب بوده که کتاب را سوژه بحث کرده آن هم در منطقه‌ای که فرهنگ شفاهی وجه غالب مراودات و تعاملات اجتماعی و فرهنگی بوده، این ایده در ادامه چقدر خواهان پیدا کرد؟

ببینید ایده این نشست‌ها نشأت گرفته از یک ضرورت زمانی بود. زمینه و زمانه‌ای که حجم گسترده‌ای کتاب در طول یک دهه پیش از آن منتشر شده بود و بایستی به آن کتاب‌ها رجوع و درباره آن‌ها گفت‌وگو می‌شد، ما در این نشست‌ها درباره آن‌ها حرف می‌زدیم. به هرحال بخشی از جامعه ایرانی در میانه رخدادهای سیاسی به محاق و سکوت کشیده شده بودند و در آن زمان فقط کتاب‌هایی بود که قبل از این در یک دوره درخشان امکان چاپ پیدا کرده بودند و حالا باید خوانده یا بازخوانی می‌شد. ضرورت تاریخی صورت‌بندی این نشست‌ها، ما را بر آن داشت که به سمت ایده «کتابحث» پیش برویم. همین ضرورت زمینه و زمانه بود که مورد استقبال گروه‌های مختلف و متکثر دشتستانی قرار گرفت. در این دو سال بیش از شش تا هفت گروه خاص از کتابخوانان در این نشست‌ها شرکت می‌کردند و به همین دلیل صداهای متکثر و متنوعی از این نشست‌ها به گوش می‌رسید.

مخاطبان و جامعه هدف «کتابحث» صرفاً روشنفکران بودند؟

اینجا باید اشاره کنم که در طول یک دهه پیش از این‌که با شکوفایی مطبوعات، رسانه‌ها و حوزه فرهنگ و هنر و ادبیات همراه بود، گروه‌های متعددی با هویت‌های فکری و اندیشگی متفاوتی در سطح جامعه رشد کرده بودند و برای هر کدام از این گروه‌ها، به‌دلیل وجود آزادی نسبی، تولیدات فکری و تئوریک متنوعی شکل گرفته بود و جامعه با یک حجم بسیار بالا از تولیدات فکری، هنری، ادبی و فرهنگی مواجه شده بود. این آفرینش فرهنگی به سراسر کشور گسترش یافته بود و به همین دلیل مخاطبان گسترده‌ای برای کتاب و مجله در کشور به طور عام و در دشتستان به طور خاص که خودم در آن تجربه زیسته داشتم، برساخته شده بود.

اگر بخواهم فضای فرهنگی و ادبی آن دهه از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ را برایتان ترسیم کنم، به طور مثال به عنوان یک گزارش موثق که خودم در آن فضا درحال تنفس بودم، اشاره می‌کنم که در حدود ۶۰ نسخه مجله «بخارا» و «سمرقند» فقط در شهر برازجان فروش می‌رفت، به گونه‌ای که علی دهباشی به برازجان سفر کرد تا این اتفاق خاص را بررسی کند یا مجله‌ای با نام «مدرسه» که ارگان نواندیشان دینی بود و فقط شش شماره از آن منتشر شد، به تعداد ۶۰ تا ۷۰ شماره در شهرستان دشتستان فروش داشت یا مجلاتی مانند «شهروند امروز» یا روزنامه‌هایی مانند «شرق» که بیش از ۵۰ نسخه از آن‌ها در این شهر به فروش می‌رفت و گاه نایاب می‌شد.

در نظر بگیرید در این اتمسفر در حال تنفس بودیم و مکان‌هایی مانند «کتابسرای آفتاب» و کتابفروشی «سروش» پاتوق بودند که بسیار در شناخت مخاطبان کتاب و مجلات و کتابخوانان حرفه‌ای موثر بودند. از درون همین اتمسفر و شرایط سخت سیاسی و اجتماعی، همین جمع بیش از ۴۰ نفره گردهم آمدیم و ایده «کتابحث» را محقق ساختیم. افرادی روشنفکر که به دنبال توسعه اندیشه و اندیشه‌ورزی در جامعه پیرامونی خود بودند.

پس این طرح بستری برای تعامل بیشتر میان سیستم‌های اجتماعی و نهادهای فرهنگی و مدنی شد؛ درست است؟

بله، ایده «کتابحث» توانست در زمان کنشگری خود در طول دو سال، افراد کتابخوان را از سراسر شهرستان دشتستان گردهم آورد و به دلیل اجرای منظم و مستمر به‌طور خاص شیوه و اسلوب گفت‌وگو کردن را تمرین و فراگیر کرد؛ چیزی که جوامعی مانند ایران به آن نیاز اساسی دارند. در این میان، من به عنوان طراح این ایده برای تحقق این مهم، از نظریات جامعه‌شناسان فیلسوفی مانند یورگن هابرماس گرته‌برداری کرده بودم؛ چون یک جامعه مدنی موثر باید توانایی خلق و آفرینش عقلانیت مفاهمه‌ای و دیالوگ‌محور را داشته باشد و برهمین اساس به سمت کنش گفت‌وگومحور و تعامل‌گرایانه پیش رفتم.

از سمت دیگر برای پویایی و اثرگذاری بیشتر جامعه مدنی باید بین نهادها و گروه‌های متنوع و متعدد جامعه یک هم‌نشینی و پیوند گفتمانی شکل می‌گرفت، از همین رو، در ایده «کتابحث» تلاش کردم که یک گفت‌وگوی مداوم و پایدار بین نهادهایی مانند «کانون همیاران جوان» به‌عنوان یک سمن و هفته‌نامه «اتحادجنوب» به‌عنوان یک رسانه و «کتابفروشی سروش» به‌عنوان یک صنف ایجاد کنم که از درون این تعامل شبکه‌ای توانستیم شبکه‌ای از افراد علاقه‌مند و کتابخوان را حول محور «کتابحث» گرد آوریم.

با این اوصاف، این طرح به خودی خود در کنار اندیشه‌سازی و تقویت تفکر انتقادی و جامعه مدنی، به رشد و توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی در آن برهه زمانی در دشتستان کمک کرد!

بله؛ به طور خاص اگر بخواهم از تاثیرگذاری برگزاری این نشست‌ها در اتمسفر فرهنگی دشتستان بگویم، باید به فروش گسترده کتب مورد مطالعه در نشست‌های «کتابحث» اشاره کنم که افزون بر آن، به فروش کتاب‌ها و مجلاتی که در رابطه با آن کتاب‌ها منتشر شده بودند، دامن زد. به هرحال، در طول بیش از یک سال، ۴۰ تا ۷۰ نفر به صورت متناوب در حال مطالعه برخی کتب خاص بودند و همین می‌توانست به یک جریان محسوس اجتماعی و فرهنگی در یک کالبد زنده اجتماعی مانند شهرستان دشتستان منجر شود.

به همین دلیل «کتابحث» از یک ایده محض فراتر رفت و به تغییر مداوم و آرام در سبک زندگی افراد یاری رساند و امر مطالعه و کالای فرهنگی مانند کتاب و مجله را به یک موضوع حیاتی و مهم در زندگی روزمره این گروه از افراد تبدیل کرد. یک همنفسی عمیق و گسترده با واژگان، کتاب و کتابخوانی در طول این مدت شکل گرفت و به گمان خودم، ایده کتابحث به مثابه «تئاتر کتابحث» یا «آیین کتابحث» درآمد.

«تئاتر کتابحث» یا «آیین کتابحث»؟! در این زمینه بحث را بیشتر باز کنید؟

ببینید یکی از دلایلی که باور دارم که ایده «کتابحث» به مثابه یک آیین یا یک تئاتر درآمد، نظم و استمرار و پویایی این نشست‌ها بود. نشست‌های «کتابحث» به طور منظم هر دوشنبه و در ساعت ۱۷ شروع می‌شد و تا ساعت ۲۱ ادامه می‌یافت و شکل برگزاری آن از یک الگوی واحد پیروی می‌کرد؛ مقدمه از طرف من به عنوان تسهیلگر «کتابحث»، پس از آن اجرای پنل اول از سوی ارائه دهنده اصلی و معرفی و بررسی کتاب، سپس اجرای گروهی پنل دوم با مشارکت همه حضار که به گفت‌وگو و تعامل با همدیگر با محوریت آن کتاب می‌پرداختند و در نهایت هم ارائه‌دهنده اصلی به جمع‌بندی می‌پرداخت.

این شیوه و اسلوب در برگزاری نشست‌های «کتابحث» مبدل به «آیین و تئاتر کتابحث» شد که چند سال بعد در دهه ۱۳۹۰ با الهام از این طرح، نشست‌هایی با عنوان «عصرانه فرهنگی هامون» به مدت سه سال برگزار کردیم. از این‌رو، این تجربه موفق در تبدیل یک ایده به یک آیین در حوزه کتابخوانی و گفت‎‌وگوسازی در عرصه عمومی دشتستان و استان بوشهر موثر ظاهر شد.

از سوی دیگر ایده «کتابحث» نشان داد که یک ایده که حول محور کتاب بچرخد تا چه اندازه می‌تواند با ارتقای سرمایه فرهنگی یک جامعه یاری رساند و افزایش سرمایه نمادین بر اساس فرهنگ و ادبیات را از یک بحث نظری و انتزاعی به شکل و صورتی انضمامی و عملیاتی درآورد. ایده «کتابحث» همچنان می‌تواند زایا و اثربخش باشد آنچنان که از سال ۱۴۰۰ تاکنون، گروهی دیگر از شهروندان فرهیخته در دشتستان با مدیریت مجید و محسن عوض‌فرد اقدام به برگزاری نشست‌هایی با عنوان «کتابحث» کرده‌اند و دقیقاً همان ایده با همان نام، در دو دهه بعد از خودش توانسته تکثیر و بازتجربه شود.

اتفاق خوبی است که این ایده توانسته احیا شود؛ اما اینجا این سوال ذهنمان را درگیر می‌کند که چطور شد ایده کتابحث با وجود اینکه در میانه دهه ۸۰ مخاطبان پروپاقرصی پیدا کرد، متوقف شد؟

همان‌طور که اشاره کردم برگزاری نشست‌های «کتابحث» در طول حدود دو سال (از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶) با حمایت نهادهای مدنی (یک NGO و یک رسانه و یک صنف کتابفروشی) و با حضور دغدغه‌مندانه بیش از ۵۰ نفر از شهروندان کتابخوان یک شهرستان محقق شد که نشان از اهمیت و ضرورت برگزاری چنین نشست‌هایی در آن زمان داشت؛ اهمیت و ضرورتی که از درون ایده «کتابحث» جوشیده بود و دقیقاً همان هم باعث تداوم و استمرار آن در بیش از ۴۰ هفته شد؛ اما نشست‌های «کتابحث» در ادامه بنا به دلایل اجتماعی و فردی متوقف شد ولی چون انرژی آن درون‌زا بود، ایده «کتابحث» در دهه ۱۳۹۰ خود را در سلسله نشست‌های «عصرانه فرهنگی هامون» و در دهه ۱۴۰۰ خود را در بازگشت ایده «کتابحث» بازتولید و بازآفرینی کرد.

اشاره کردید که در این نشست‌ها کتاب‌های خاصی مورد توجه و بررسی و نقد قرار می‌گرفتند، به برخی از این آثار اشاره می‌کنید؟

در این نشست‌ها، کتاب‌هایی مانند جامعه‌شناسی نخبه‌کشی اثر علی رضاقلی، چنین گفت ابن عربی اثر نصر ابوحامد زید، منشا عالم و حیات و انسان و زبان اثر هوبرت ریوز، در جست‌وجوی امر قدسی (گفت‌وگوی رامین جهانبگلو با سیدحسین نصر)، زبان و تفکر اثر محمدرضا باطنی، مشروطه ایرانی اثر ماشااله آجودانی، گذرگاه‌های تاریخ اثر م‌دیاکونف، آشنایی با اقتصاد ایران اثر ابراهیم رزاقی، سیاست خارجی ایران اثر محمد ازغندی، افسون زدگی جدید و هویت چهل تکه و تفکر سیار اثر داریوش شایگان، انسان در جست‌وجوی معنی اثر ویکتور فرانکل، کتاب تردید اثر بابک احمدی، جهانی شدن و جنوب اثر مارتین خور، موضوع فلسفه و نقد ادبی، جوان و بحران هویت اثر محمدرضا شرفی، تحلیل جهان ادبی و زندگی هرمان هسه، موضوع حافظ شناسی، موضوع ادبیات رئالیسم جادویی آمریکای جنوبی، موضوع زندگی و آثار صادق هدایت، مشکله هویت ایرانیان امروز اثر فرهنگ رجایی، جامعه‌شناسی روشنفکری دینی در ایران اثر عباس کاظمی، بررسی روان‌شناختی خودکامگی اثر مانس اشپربر بخشی از این آثار بودند که مورد بحث و بررسی قرار می‌گرفتند.

همچنین آثاری چون جامعه‌شناسی سیاسی (نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی) اثر حسین بشیریه، توسعه به مثابه آزادی اثر آمارتیاسن، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی اثر محمدعلی همایون کاتوزیان، تاملی در مدرنیته ایرانی اثر علی میرسپاسی، دموکراسی گفت‌وگویی (امکانات دموکراتیک اندیشه‌های میخائیل باختین و یورگن هابرماس) اثر منصور انصاری، تراژدی قدرت در شاهنامه اثر مصطفی رحیمی، روشن‌نگری چیست؟ (نظریه‌ها و تعریف‌ها) اثر ارهارد بار، رازدانی و روشنفکری و دینداری اثر عبدالکریم سروش، اعلامیه جهانی حقوق بشر و تاریخچه آن اثر یونسکو، جامعه مدنی؛ آزادی و اقتصاد و سیاست اثر موسی غنی نژاد، بازاندیشی زبان فارسی اثر داریوش آشوری، راه سوم؛ بازسازی سوسیال دموکراسی اثر آنتونی گیدنز، موضوع زندگی و آثار احمد شاملو از دیگر کتاب‌هایی بودند که در کتابحث از نظر گذراندیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

به همت انتشارات زبان علم؛

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

خراسان شمالی- کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» در بهار ۱۴۰۴ از سوی انتشارات زبان علم منتشر شد. این اثر حاصل تلاش مشترک چهار پژوهشگر است که با هدف ارتقای سطح آگاهی درباره سلامت دانش‌آموزان در مناطق کمتر برخوردار کشور به نگارش درآمده است.

ابراهیم امیری سرپرست تیم نویسندگان این کتاب در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بجنورد بیان کرد: ایده این کتاب از مشاهده‌های میدانی و تجربیات تدریس در دانشگاه شکل گرفت و ما در مواجهه با معلمان و دانشجومعلمان شاغل در مناطق محروم، با حجم بالایی از مسائل بهداشتی و ایمنی در مدارس مواجه بودیم؛ اما متأسفانه محتوای آموزشی موجود پاسخگوی این نیازها نبود.

وی افزود: مدارس روستایی و عشایری به دلیل شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی، نیازمند توجه ویژه و راهکارهای بومی هستند و این خلأ باعث شد به فکر تولید اثری کاربردی باشیم.

امیری با اشاره به رویکرد انتخاب و چینش این فصل‌ها گفت: سعی کردیم از کلیات به جزئیات برسیم و به همین ترتیب فصل اول به مفاهیم زیست‌محیطی و بهداشتی می‌پردازد و خواننده را با واژگان و اصطلاحات اصلی آشنا می‌کند. در فصل دوم، ضرورت و اهمیت بهداشت محیط در سکونتگاه‌های روستایی را بررسی کردیم. فصل سوم به موضوع ایمنی و سلامت در مدارس اختصاص دارد، جایی که وارد مصادیق می‌شویم. فصل چهارم بیماری‌های شایع را معرفی می‌کند و در فصل پایانی و پنجم، چشم‌اندازی از اقدامات اصلاحی، راهبردها و نگاه آینده‌محور ارائه شده که هم آموزشی، هم کاربردی و هم عملی است.

امیری با بیان اینکه مخاطبان این کتاب فقط دانشجومعلمان نیستند، ادامه داد: با اینکه مخاطب اولیه کتاب دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان هستند، اما عملاً این کتاب می‌تواند برای معلمان شاغل، مدیران مدارس، کارشناسان بهداشت و حتی برنامه‌ریزان در آموزش‌وپرورش نیز مفید باشد.

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

وی تصریح کرد: زبان کتاب آموزشی و ساده است، اما از نظر علمی نیز معتبر و مستند است و به نظر من، هر کسی که به سلامت دانش‌آموزان در مناطق کم‌برخوردار می‌اندیشد، می‌تواند از آن بهره‌مند شود.

امیری با اشاره به اینکه در بخشی از کتاب، بیماری‌های شایع مدارس روستایی معرفی شده‌اند، افزود: این بخش بر اساس تحلیل گزارش‌های بهداشتی رسمی، پروژه‌های میدانی دانشجومعلمان و مشاهدات شخصی در قالب طرح‌های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان تنظیم شد.

وی گفت: بیماری‌هایی مانند گال، شپش، بیماری‌های انگلی، مشکلات تنفسی ناشی از سیستم‌های گرمایشی ناایمن و مسمومیت‌های غذایی، شایع‌ترین‌ها بودند و هدف ما این بود که معلمان با نشانه‌ها، روش پیشگیری و اقدامات اولیه آشنا شوند، چون در بسیاری از مواقع، معلم اولین و شاید تنها مرجع کمک است.

امیری تاکید کرد: فصل آخر چشم‌انداز است که به نوعی نگاهی آینده‌نگر و راهبردی به موضوع است و در این فصل تأکید کردیم که آموزش سلامت باید به بخشی نهادینه از نظام تعلیم و تربیت تبدیل شود نه اینکه صرفاً اقدامی مقطعی یا مناسبتی باشد. از ایجاد شبکه معلمان تسهیل‌گر سلامت گرفته تا طراحی محتوای آموزشی بومی، همه این پیشنهادها برای آن است که مدرسه به فضایی امن، سالم و آگاه تبدیل شود.

وی گفت: تا وقتی سلامت و ایمنی در مدرسه تضمین نشود، هیچ آموزشی مؤثر نخواهد بود و این نکته نگاه ما در تدوین این کتاب بود چرا که آموزش، بدون بهداشت و امنیت به هدف نمی‌رسد؛ به‌ویژه در مناطقی که کودکی با ابتدایی‌ترین حقوق انسانی فاصله دارد.

ایجاد مفاهیم پایه‌ای سلامت در مناطق روستایی

امیری بیان کرد: در این کتاب، مفاهیم پایه‌ای بهداشت محیط، ضرورت سلامت در مناطق روستایی و بیماری‌های شایع در مدارس عشایری بررسی شده و نهایتاً به راهکارهایی برای ارتقای سطح بهداشت در این مدارس پرداخته شده و کتاب در ۱۳۴ صفحه و در قطع وزیری منتشر شده است.

وی تأکید کرد: کتاب حاضر صرفاً یک اثر دانشگاهی نیست، بلکه تلاشی برای ورود به یک گفتمان ملی درباره عدالت آموزشی و بهداشتی است و ما به دنبال آن بودیم که ادبیات کاربردی در این حوزه خلق کنیم؛ چیزی که هم معلم، هم دانشجو معلم، هم مدیر مدرسه و حتی مسئولان محلی بتوانند از آن استفاده کنند.

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» در بهار ۱۴۰۴ توسط انتشارات زبان علم منتشر شد و اثری است که در پنج فصل به موضوع مهم سلامت و ایمنی دانش‌آموزان در مناطق محروم می‌پردازد که حاصل تلاش جمعی از پژوهشگران است. این کتاب با همکاری ابراهیم امیری، محمد معتمدی‌راد، محمدامین محمدزاده و مونا هوشمند گردآوری، تنظیم و منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰