جای خالی ادبیات تجربه‌نگاری رسانه‌ای/ چرا روزنامه‌نگاران از خود نمی‌نویسند؟

یادداشت؛

جای خالی ادبیات تجربه‌نگاری رسانه‌ای/ چرا روزنامه‌نگاران از خود نمی‌نویسند؟

خراسان‌رضوی- ادبیات تجربه‌محور در رسانه، بستر مهمی برای انتقال دانش و تجربه، تربیت نسل جدید و تحلیل تحولات حرفه‌ای است. با این حال، روزنامه‌نگاران ایرانی اغلب به دلایل متعدد دست به قلم نمی‌برند.

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سید حبیب قاآنی، روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای: روزنامه‌نگاری یکی از مشاغل پرتنش و درعین‌حال پرماجراست، شغلی که پیوسته در دل وقایع، بحران‌ها و تحولات قرار دارد، اما در کمال شگفتی، کمتر به روایت خود می‌پردازد، در حالی‌که اگر این ویژگی‌ها در شغلی دیگر مستتر بود، حجم بالایی از این سبک و نوع کتاب‌ها را به خود اختصالص می‌داد.

در ایران، خلأ جدی در نگارش تجربیات حرفه‌ای روزنامه‌نگاران وجود دارد و کتاب‌هایی که مستند تجربه زیسته آنان باشند، بسیار اندک‌اند. این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، کتاب‌های بسیاری در ژانر خاطرات و تجربه‌نگاری روزنامه‌نگاران منتشر می‌شود و هم مرجع آموزش است، هم منبع الهام.

ادبیات تجربه‌محور در رسانه، بستر مهمی برای انتقال دانش و تجربه، تربیت نسل جدید و تحلیل تحولات حرفه‌ای است. با این حال، روزنامه‌نگاران ایرانی اغلب به دلایل متعددی از جمله فشارهای حرفه‌ای، کمبود زمان، خودسانسوری و یا حتی باور نداشتن به اهمیت ثبت تجربه، دست به قلم نمی‌برند. آنان به ثبت و مستندسازی عملکرد دیگران عادت دارند اما نسبت به روایت خویش بی‌تفاوت‌اند. تجربه‌های ارزشمندی که در جریان پوشش حوادث، مصاحبه‌ها، گزارش‌های میدانی، تحریریه‌نشینی، سانسور، تهدید، تعاملات انسانی، امید و خستگی شکل گرفته، ناگفته می‌مانند و در نهایت با بازنشستگی یا کناره‌گیری فرد، برای همیشه از بین می‌روند.

در بسیاری از کشورهای جهان، روزنامه‌نگاران نه‌تنها خاطرات حرفه‌ای خود را می‌نویسند، بلکه این کار جزئی از فرهنگ حرفه‌ای محسوب می‌شود. کتاب‌هایی چون All the President's Men اثر باب وودوارد و کارل برنشتاین، Personal History نوشته کاترین گراهام، یا حتی مجموعه مقالات خبرنگاران تحقیقی New Yorker، نه‌فقط به روایت زندگی حرفه‌ای می‌پردازند، بلکه سند تاریخی یک دوره رسانه‌ای هستند. در این کشورها، نشر کتاب توسط خبرنگاران امری معمول است و حتی نهادهایی چون کالج‌های روزنامه‌نگاری، بنیادها و مراکز آرشیوی از این تجربه‌ها پشتیبانی می‌کنند. در حالی‌که در ایران، حتی نویسندگان حرفه‌ای هم به ندرت به سراغ خاطره‌نگاری رسانه‌ای می‌روند.

چه باید کرد؟ راهی برای احیای تجربه‌های خاموش

نخستین گام برای عبور از این کم‌کاری، پذیرش اهمیت نوشتن تجربیات رسانه‌ای است. باید فضایی ایجاد شود که روزنامه‌نگاران از روایت خود نترسند و آن را امری حرفه‌ای، نه شخصی یا تجملی، بدانند. برگزاری کارگاه‌های تجربه‌نگاری، حمایت نهادهای مطبوعاتی از انتشار خاطرات و تحلیل‌های حرفه‌ای، راه‌اندازی آرشیو ملی روزنامه‌نگاران، دعوت از نسل‌های قدیمی‌تر برای گفت‌وگو و حتی ایجاد بخش‌هایی در مجلات یا سایت‌های خبری برای ثبت این روایت‌ها می‌تواند مفید باشد.

به‌طور کلی، نبود ادبیات مرجع درباره تجربیات زیسته خبرنگاران، ضعف مهمی در نظام رسانه‌ای ایران است. در غیاب این متون، نسل‌های جدید با سردرگمی وارد میدان می‌شوند و مجبورند بار دیگر راه‌هایی را طی کنند که پیشینیان بی‌صدا و بی‌نشان پیموده‌اند. شاید اکنون، بیش از هر زمان، روزنامه‌نگاری نیاز دارد به بازاندیشی در خودش؛ به گفتن از خود، برای حفظ حافظه رسانه‌ای کشور.