مروری بر کتاب «تفسیر؛پیدایی، رشد، تکامل»؛
کوشش برای فهم قرآن
کتاب «تفسیر؛ پیدایی، رشد، تکامل» هفتمین اثر از کتابهای دائرهالمعارفالاسلامیه است و به یکی از مهمترین موضوعات اسلامی، یعنی تفسیر قرآن کریم، میپردازد. این کتاب را بارون کارادُووُو، شرقشناس، [در قالب مقاله] نوشته و استاد امین خولی(ره) شرح مفصلی بر آن نگاشته است.
سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیاوش پارسامنش -کتاب «تفسیر؛ پیدایی، رشد، تکامل» تالیف امین خولی با ترجمه علی علیمحمدی از سوی نشر سنگلج به بازار کتاب آمد.
این کتاب ترجمه کتاب «التفسیر؛ نَشأتُهُ- تَدَرجُه-تَطَورُهُ؛ امین الخولی؛ بیروت: دارالکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲» است.
در این کتاب مترجم در پیشگفتاری به کتاب، مولف و ترجمه کتاب میپردازد. در ادامه مقدمه ابراهیم زکی خورشید آورده شده است و سپس در دو بخش اصلی تفسیر قرآن کریم و تفسیر در این روزگار با تعدادی زیربخش در هر فصل به تفصیل شرح داده شده است.
در پیشگفتار مترجم میخوانیم: کتاب التفسیر اثر امین خولی ابتدا در قالب مقاله در دائرهالمعارفالاسلامیه منتشر شد. پس از آن دو بار به صورت مستقل در قالب کتاب و دو بار نیز همراه با برخی از مقالههای دیگر امین خولی در یک کتاب انتشار یافت که مشخصات کتابشناختی آنها بدین شرح است:
-التفسیر: معالم حیاته، منهجهالیوم، قاهره: جماعهالکتاب، ۱۹۴۹ م.
-التفسیر: نَشأتُهُ- تَدَرجُه-تَطَورُهُ؛ امین الخولی؛ بیروت: دارالکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲.
-مناهج تجدید فیالنحو و البلاغه و التفسیر والادب، قاهره: دارالمعرفه، ۱۹۶۱ م.
-دراسات اسلامیه، قاهره: مطبعه دارالکتب المصریه، ۱۹۹۶ م.
این اثر در واقع ترجمه و شرح مقاله «تفسیر» نوشته بارون کارا دُو وُو، شرقشناس فرانسوی است که در دائرهالمعارف اسلام (لیدن: بریل، چاپ اول، ۱۹۳۶ م) منتشر شده بود. به اعتقاد برخی از پژوهشگران محتوای مقاله کارا دُو وُو تحریری نو از سخنان شرقشناسان متعصبی چون ایگناتس گلدتسیهر و هنریلامنس است (هرماس، ۱۴۲۳ ق: ۸۶).
دائرهالمعارف اسلام لیدن مجموعهای از مقالههای نظاممند به ترتیب الفبایی، در قلمرو مطالعات اسلامی، فرهنگ و تمدن مسلمانان است که ویرایش نخست آن همراه با عنوانی فراعی از ۱۹۱۳ تا ۱۹۳۶ م در چهار مجلد اصلی و یک مجلد تکمله (۱۹۳۸ م) همزمان به زبانهای آلمانی، فرانسوی و انگلیسی شامل بیش از نه هزار مقاله از سوی انتشارات بریل لیدن (هلند) و انتشارات اتو هاروسویت لایپزیگ (آلمان) چاپ و منتشر شد. همه مولفان این مقالهها در ویرایش اول اروپایی غیرمسلمان بودند. در مواجهه اولیه با این اثر بعضی کشورهای اسلامی به ترجمه آن تصمیم گرفتند، ولی پس از اطلاع از نواقص کار این دائرهالمعارف بر آن شدند به ترجمه بیشتر مقالهها، با استفاده از عناوین مدخلها و به تالیف مقالههایی با حفظ الگوهای آن دست بزنند (عدالتنژاد، ۱۹۳ ش: ۱۷/ «دائرهالمعارف اسلام»؛ العقیقی، ۱۳۹۶ ش: ۲/۹۸۹-۹۹۱).
خولی ویژگیهای روش نوگرایانهاش را در سه محور مشخص میسازد:
الف) ویژگی موضوعی: این ویژگی بر احصا و گردآوری آیههای مربوط به یک موضوع قرآن استوار است. زیرا قرآن به صورت موضوعی تنظیم نشده است. آنگاه واژگان آن با توجه به بافتی که در آن آمدهاند و پیوند واقعیت با معنا و میزان دگردیسی معنا بررسی شوند تا مفسر به معنا- آنگونه که متن قرآن را بیان میکند- نزدیکتر باشد؛
ب) ویژگی شناختی: این ویژگی به دانشهایی میپردازد که درباره متن قرآن است و به فهم آن کمک میکند، مثل تاریخ نزول و ترتیب قرآن، ناسخ و منسوخ یا آنچه به نام علوم قرآن نامبردار شده است؛
ج) ویژگی تاریخی- زبانی: این ویژگی به مسائل محیطی که قرآن در آن نازل شده است، اهتمام میورزد، حال محیط مادی (پستی و بلندیها و آب و هوا) باشد یا محیط معنوی (تاریخ، عادات و رسوم و عرفها). زیرا روح، سرشت و سبک قرآن عربی است و دست یافتن به مقاصد آن فقط با تبلور کامل و درک واقعی این روح عربی امکانپذیر است. بنابراین شناخت کامل این محیط مادی عربی و دست یافتن به مقاصد آن فقط با تبلور کامل و درک واقعی این روح عربی امکانپذیر است. بنابراین شناخت کامل این محیط مادی عربی و سرزمین، کوهها، صحراها و دشتهای آن ضرورت دارد و همه آنچه به این زندگی مادی عربی مربوط میشود، ابزارهای ضروری فهم این قرآن است. در کنار آن آنچه به محیط معنوی مربوط میشود، از جمله گذشته بسیار کهن و تاریخ شناخته شده و نظام خانواده و قبیله و حکومت در هر درجه و عقیدهای و با هر رنگ و صبغهای، از دیگر ابزارهای ضروری فهم قرآن به شمار میرود.
این ویژگی از محیط نیز عبور میکند تا به خود زبان برسد و خود قرآن، مفردات و ترکیبها را بررسی کند و به تطور تدریجی دلالتهای الفاظ و تمایز معانی لغوی از معانی اصطلاحی بپردازد. اما ساختهای جمله که در بررسی آنها از نحو و بلاغت مدد میگیرد، برای تاکید بر این جنبههای علمی نیست، بلکه برای بیان و تعیین معنا و «تامل در سازگاری و هماهنگی معانی قرائتهای مختلف یک آیه و کاربردهای مشابه در کل قرآن» است (النیفر، ۱۴۰۲ ش: ۱۶۲).

درباره مولف
امین خولی (۶ ذیقعده ۱۳۱۲-۱۷ ذیقعده ۱۳۸۵ ق / ۱می ۱۸۹۵-۹ مارس ۱۹۶۶ م) قرآنپژوه، ادیب، اندیشمند و اصلاحگر مصری، قرآن کریم را نزد معلمان اهل روستای محل تولدش، شوشای از توابع شهر اشمون در استان منوفیه، آموخت و حفظ کرد. پدرش که از آموزشهای دانشگاه الازهر معادل ابتدایی را دریافت کرده بود، تاثیر زیادی در شکلگیری شخصیت و پرورش تفکر او در دوران کودکیاش داشت. خولی در هفت سالگی به قاهره نزد پدربزرگ مادریاش رفت که از مشهورترین عالمان قرائت بود و شیخ عامر، داییاش، سرپرستی او را در آنجا به عهده گرفت.
وی دانشآموخته الازهر بود و در مقام امام و خطیب فعالیت میکرد. این شرایط محیطی بر شکلگیری شخصیت فرهنگی و فکری او بسیار تاثیر گذاشت و موجب شد به تحصیل در الازهر روی آورد. پس از گذراندن دوره مقدماتی در مدرسههایی چون قیسونی، محروسه و عثمان پاشا ماهر، تحصیلاتش را در مدرسه القضاءالشرعی (قانون شریعت) پی گرفت و در سال ۱۹۲۰ م دانشنامه خود را دریافت کرد.
این مدرسه که طرح و نظام آن را شیخ محمد عبده طراحی کرده بود، گروهی از بهترین شاگردان این اندیشمند در آن تدریس میکردند. بنابراین خولی با اینکه در درس تفسیر و بلاغت امام محمد عبده حضور نیافت، اما در این مدرسه با رویکرد وی در زمینه تفسیر و پژوهشهای بلاغی آشنا شد و از طریق شاگردان او از این اندیشمند تاثیر پذیرفت و رویکرد وی را درک کرد.
مقدمه ابراهیم زکی خورشید
کتاب حاضر هفتمین اثر از کتابهای دائرهالمعارف الاسلامیه است و به یکی از مهمترین موضوعات اسلامی، یعنی تفسیر قرآن کریم، میپردازد. این کتاب را بارون کارادُووُو، شرقشناس، [در قالب مقاله] نوشته و استاد امین خولی (ره) شرح مفصلی بر آن نگاشته است.
بارون کارادُو وُو در سال ۱۸۶۷ م به دنیا آمد. زبان عربی را در موسسه کاتولیک پاریس فراگرفت و پس از آن به تدریس و آموزش این زبان در این موسسه مشغول شد. وی اهتمام و کوشش خود را به ریاضیات، موسیقی، فلسفه و تاریخ معطوف ساخت و در این موضوعات به شهرت رسید.
زکی خورشید با اشاره به امین خولی مینویسد: استاد خولی در مراکز علمی و دانشگاهی دیگر نیز تدریس و سخنرانی کرده و در طول دوران فعالیت رسمی خویش و پس از رسیدن به سن بازنشستگی به عنوان ناظر در کنگرهها و کنفرانسهای بینالمللی شرکت داشته است؛ از جمله در دانشگاه الازهر تدریس درسهایی چون اخلاق، فلسفه و تاریخ ملل و نحل را در گروه اخلاق و تاریخ بخش تخصص قدیم و گروه وعظ بخش تخصص جدید و همچنین دانشکده اصول دین بر عهده داشت. افزون بر این ریاست گروه زبان عربی معهدالدراسات العلیا للمدرسین (موسسه مطالعات عالی معلمان) نیز منصوب شد.
در ادامه بخشهایی از کتاب را به قلم امین خولی میخوانیم:
تفسیر قرآن کریم
تفسیر که جمع آن «تفاسیر» و از فعل «فسر» است، بر شرحهایی اطلاق میگردد که درباره آثار علمی و فلسفی نوشته میشود. این واژه مترادف «شرح» است و بر شرحهای یونانی و عربی بر آثار ارسطو (د: ۳۲۲ ق.م) اطلاق میشود. در ادامه نمونههایی را در باب ذکر میکنیم که برگرفته از کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء یا تاریخ الفلسفه تالیف ابن قفطی (د: ۶۴۲ ق) است:
-تفسیر بنس رومی بر کتاب مجسطی و نیز تفسیر وی بر مقاله دهم کتاب اقلیدس (د: اواسط قرن سوم پیش از میلاد)؛
-تفسیر ابوالوفاء بوزجانی (د: ۳۸۷ یا ۳۸۸ ق)، منجم مشهور، بر دو کتاب دیوفنطس و خوارزمی (د: ۲۳۳ ق) در موضوع جبر؛
-محمدبن زکریای رازی (د: ۳۱۳ ق) نیز بر کتاب فلوطرخس تفسیری نگاشته است که خود آن نیز تفسیری بر کتاب طیماؤس افلاطون (د: ۳۴۷/ ۳۴۸ ق.م) است. رازی کتاب خود را تفسیر التفسیر نام نهاده است؛
-حنین بن اسحاق (د: ۲۶۰ یا ۲۶۴ ق)، پزشک مسیحی، نیز در ترجمه و تفسیرها شهرت و آوازه داشت.
بیشتر کتابهای معروف در حوزه علوم یونانی و همچنین برخی از کتابهای تالیفشده در حوزه علوم عربی شرح شدهاند. این شرحها یا به زبان عربی ترجمه یا نوشته شدهاند.
واژه تفسیر در اسلام به طور خاص بر تفسیر قرآن دلالت دارد. همچنین بر خود علم تفسیر نیز دلالت میکند که با عنوان «علم قرآن و تفسیر» شناخته شده است. این علم شاخهای مهم و ویژه از «علم حدیث» است که در مدارس و دانشگاهها آموزش داده میشود. تفسیرهای عامی هم درباره قرآن وجود دارند که به شیوه معمول و مرسوم نوشته نشدهاند؛ با این حال بیشتر آنها طبق سیاق و اسلوب یکسانی متن را بندبند و حتی کلمهکلمه مبتنی بر نظام واحدی شرح میدهند. این تفسیرها بسیارند که از معروفترین آنها میتوان به تفسیرهای طبری، زمخشری و بیضاوی اشاره کرد.
سیر تکامل تفسیر
«در اینجا دوست دارم پژوهشگر این مساله را درک کند که من قصد نگارش تاریخ تفسیر یا توصیف آن را ندارم. بلکه اینها اشارههایی کلی و اجمالی درباره شاخصههای بزرگی از زیست تفسیر است. چرا که ما انی جسارت را نداریم که در اندیشه نگارش تاریخ تفسیر باشیم؛ تاریخی که در صورتی میتواند به معنای واقعی تاریخ باشد که بر آثاری که در این زمینه در طول زمانهای دراز پدید آمده است، دست یابیم. زیرا آثاری گسترده و با مقاصد گرایشهای متنوع هستند و آنچه در وصف و گستردگی آنها و بزرگی مولفانشان بخوانید، شما را متحیر میسازد.
اگر بخواهم بخشی از این نکتههای شگفتی را ذکر کنم که پیشوایان گونهها و رشتههای مختلف در تفسیر نگاشتهاند، صفحات بسیاری را پر خواهد کرد. آیا با من در این زمینه همرای هستید که در علم و پژوهش این گستاخی است که گمان کنیم پیش از آنکه در جستو جو و جمعآوری و بررسی این کتابها قدمی برداریم، درباره بخشی از تاریخ تفسیر سخن بگوییم!!! گمان میکنم بله.
آیا بر دوستداران این علم قرآنی و مراکز گسترده دینی و دولت همراه آنان سخت است که - پیش از تفکر درباره مسائل بسیاری که نه دانش دینی را پیش میبرد نه به تاخیر میاندازد- هر آنچه را که جهخان از این نوشته درباره قرآن میشناسد، جمعآوری کنند!!! فکر میکنم بله.
اگر به نشانههای بزرگی که در سیر تکامل تفسیر وجود دارد، نظری بیفکنیم، درمییابیم که پیوند اسلام با زیست و جایگاه قرآن – به منزله مرجع مسلمین در امور مختلف – در آن چنان است که موجب شده تاثیر پیشرفت زندگی در زیست تفسیر هویدا باشد. بعد از اینکه خودداری از اظهارنظر درباره قرآن حتی در تفسیر واژهای چون «اب» و «خبز» رایج شده بود، کار به گونهای شد که مردم در این اختلاف پید کردند که آیا هر صاحب علمی میتواند در قرآن کاوش کند؟»
روشهای تفسیر
دیدیم که گونه دوم تفسیر، یعنی تفسیر درایی – عقلی، در مقابل تفسیر نقلی پدید آمد و چگونه این دو با یکدیگر پیوند خورده و در هم آمیختند و ابن خلدون در مقدمه میگوید: «گونه دوم کمتر ممکن است از گونه نخست جدا شود. زیرا گونه اول مقصود اصلی بوده و گونه دوم زمانی متداول شد که زبان و علوم وابسته به آن به حرفه تبدیل شده و جنبه تعلیمی یافت. بله؛ شاید در برخی تفسیرها گونه دوم بر گونه اول غالب باشد» (ابن خلدون، ۱۴۰۱ ق / ۱۹۸۱ م: ۱/۵۵۵). اگر ابن خلدون این را میگوید، باید به وی بگوییم گونه دوم قرآن را با فرهنگ مفسران آن پیوند محکم و بسیار تاثیرگذاری داد که به پریشانگوییای منجر شد که ابوحیان از آن تعبیر کرده است. این شرایط گونههایی از تفاسیر را پدید آورد که موضوع نقل و روایت در آن آسان شد…
تفسیر علمی
تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارتهای قرآن حاکم میکند و برای استخراج علوم و آرای فلسفی از این عبارتها میکوشد. این امر برخلاف قواعد و ضوابطی است که در حوزههای مختلف علمی و اسلامی برای فهم عبارتهای قرآن تصویب شده است. بدین ترتیب سخن درباره شمولیت قرآن بر تمام علوم بسط یافت و افزون بر علوم دینی، چه اعتقادی و عملی و چه پیدا و پنهان آن، دیگر علوم را نیز دربرگرفت. شاید غزالی- به نظر من- در زمان خود بیش از دیگران درباره این مساله به کمال سخن گفته است. او در احیاء علومالدین به آن پرداخته و تصریح میکند: «فهم آنچه برای اصحاب نظر غامض و مبهم است و مردم نظرات و استدلالهای مختلفی درباره آنها مطرح میکنند… در قرآن رمزها و دلالتهایی بر آنها یافت میشود» (الغزالی، بیتا: ۱/۲۸۸-۲۹۳، باب چهارم: «فی فهم القرآن و تفسیره بالرای من غیر نقل»).
انکار تفسیر علمی
اگر گرایش به تفسیر علمی از دیرباز وجود داشته و توجه به آن در دوران کنونی نسبت به قبل تار حدودی افزایش یافته است، مخالفت با صحت این نوع تفسیر نیز از قدیم بوده و شاید امروز کمتر نزد فرهیختگان رواج داشته باشد. اما از مخالفتهای قدیم با تفسیر علمی را یکی از اصولیان اندلس، به نام ابواسحاق ابراهیم بن موسی شاطبی (د: ۷۹۰ ق) ضمن پژوهشهای خود در کتاب الموافقات ابراز کرده است. وی در لابهلای بحثهایش درباره قرآن ابتدا از این سخن میگوید که این شریعت مبارک به دلیل امی بودن اهل آن امی است و این امر را ناشی از مصلحت میداند که اموری چند بر آن دلالت میکنند. شاطبی سپس در فصل دیگری ادامه میدهد: عربها به برخی از علومی که مردم ذکر کردهاند، علاقه داشتند. خردمندان آنان نیز به خصلتهای نیکو و خوشنام بودن به خصلتها و ویژگیهای خوب توجه داشتند. بنابراین شریعت آنچه را که از آنها درست بود، تایید کرد و مطالبی بر آن افزود و آنچه را که باطل بود، کنار گذاشت.
تفسیر در این روزگار
عالمان متقدم علوم اسلامی را در بحث خود درباره زیست آنها به سه بخش تقسیم کردهاند:
-علمی که به بلوغ و پختگی رسیده است: علم نحو و علم اصول؛
-علمی که به بلوغ رسیده، ولی هنوز به حد پختگی نرسیده است: علم فقه و علم حدیث؛
-علمی که نه به بلوغ رسیده است و نه پخته شده است: علم بیان و علم تفسیر.
به خواست خداوند علم بیان و علم تفسیر از اولین چیزهایی هستند که در دانشکده ادبیات دانشگاه ملک فواد اول به خدمت درباره آنها مشغول هستم… بنابراین گفته خود عالمان متقدم درباره عدم پختگی این دو علم اجازه روشن و آشکاری از سوی آنان برای کوششی نواندیشانه در زیست این دو ماده علمی است و من به این کوشش روی آوردم و این شعار را در این زمینه سرلوحه کارم قرار دادم: «نخستین گام نواندیشی آن است که فهم قدیم را از بین ببری». به خواست خدا اولین نوشته برای تلخیص و جمعبندی این کوشش نواندیشانه در دائرهالمعارف الاسلامیه در ذیل مقاله «بلاغت» آمده است. متن حاضر نیز اولین نوشتهای است که مبانی این کوشش را درباره مقاله «تفسیر» ثبت میکند.
کتاب «تفسیر؛ پیدایی، رشد، تکامل» تالیف امین خولی با ترجمه علی علیمحمدی با ۱۳۲ صفحه، شمارگان ۲۲۰ نسخه و بهای ۱۹۰ هزار تومان از سوی نشر سنگلج منتشر شد.