
از داستانها تا طبیعت؛
تأثیر کتابهای کودک بر سواد محیط زیستی نسل فردا
کردستان - امروزه حفاظت از منابع طبیعی به یکی از اصلیترین دغدغههای جهانی تبدیل شده است. در این میان، کتابهای کودک میتوانند نقش مهمی در شکلگیری نگرش زیست محیطی نسل آینده ایفا کنند.
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - شنو نوری: در جهان امروز که بحرانهای محیط زیستی، مرزهای جغرافیا را درنوردیدهاند و زندگی بشر را در ابعاد گوناگون تحت تأثیر قرار دادهاند، آموزش و آگاهیبخشی نقش پررنگتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. منابع طبیعی رو به تحلیلاند، اقلیم بهسرعت در حال دگرگونی است و رفتارهای انسانمحور هنوز با چرخه طبیعت همراستا نشدهاند. در چنین شرایطی، آموزشهای زیستمحیطی دیگر تنها در قلمرو دانشگاهها و مراکز پژوهشی نمیگنجد؛ بلکه باید از نخستین سالهای زندگی آغاز شود، در دل خانواده و مدرسه و مهمتر از آن، در جهان خیال کودک.
در این میان، ادبیات کودک یکی از موثرترین ابزارها برای کاشت بذر آگاهی و مسئولیتپذیری در ذهن نسل جدید است. داستانها با زبان نرم، جذاب و نمادین خود، بدون آنکه کودک را با خشونت بحرانها روبهرو کنند، او را به تأمل، دلسوزی و مشارکت دعوت میکنند. در بسیاری از داستانهای کودکانه، شخصیتهایی از دل طبیعت درخت، رودخانه، پرنده یا حیوانی در خطر روایتگر ماجرایی هستند که کودک از خلال آن با مفاهیمی چون تغییر اقلیم، کاهش منابع آب، یا اهمیت درختان آشنا میشود.
بر خلاف آموزشهای مستقیم و گاه خشک، ادبیات کودک فرصتی فراهم میکند تا کودک، مفاهیم محیط زیستی را نه از سر اجبار، که از مسیر همدلی و تجربه ذهنی بیاموزد. این یادگیری عاطفی و غیرمستقیم، زمینهساز رفتارهای پایدار در آینده است. کودکی که با شخصیت یک درخت همذاتپنداری کرده، فردا با طبیعت مهربانتر خواهد بود.
در سالهای اخیر، ناشران ایرانی نیز به این نیاز پاسخ دادهاند. کتابهایی چون «دوست من زمین»، «وقتی زمین بیمار شد»، «آب را هدر نده!» و «شهر سبز من» نمونههایی هستند که تلاش کردهاند با زبان کودکانه، پیامهایی بزرگ را منتقل کنند. البته هنوز این حوزه نیازمند تقویت، حمایت نهادی و برنامهریزی منسجم است. در عین حال، نباید فراموش کرد که این مسیر از خانه و والدین آغاز میشود؛ جایی که انتخاب کتاب برای کودک میتواند نخستین گام در تربیت یک شهروند مسئول در برابر محیط زیست باشد.
در این گزارش، به تأثیر کتابهای کودک در ترویج سواد محیطزیستی نسل فردا میپردازیم و نظر جبار شافعیزاده، نویسنده برجسته ادبیات کودک را درباره نقش ادبیات در آگاهیبخشی زیستمحیطی کودکان میخوانیم.
جبار شافعیزاده، در آثار خود همواره به مسائل محیطزیستی پرداخته و اعتقاد دارد که ادبیات کودک میتواند ابزار قدرتمندی برای آگاهیبخشی به نسلهای آینده در زمینه حفاظت از محیط زیست باشد. در ادامه، به برخی از مهمترین سوالات در این زمینه پاسخ میدهد:
آقای شافعیزاده، شما در آثار خود به ویژه در کتابهای کودک، به چه شکل به مسائل زیستمحیطی پرداختهاید و چطور سعی کردهاید مفاهیم حفاظت از طبیعت را به زبان ساده به کودکان انتقال دهید؟
روسو، فیلسوف بزرگ تعلیم و تربیت جهان بر این باور است که تربیت و پرورش کودک باید بر اساس طبیعتگرایی محض باشد. او با کم اهمیت جلوه دادن کتاب به عنوان یک منبع و پل ارتباطی غیرمستقیم، طبیعت را بزرگترین معلم و پرورش دهنده حقیقی انسان میداند. بر همین اساس طبیعت گرایی در طول تاریخ در دو شاخه متفاوت به وجود آمده و مربیان بزرگ تعلیم و تربیت از آن بهره گرفتهاند.
ادبیات کودک هم از بعد تعلیمی از چنین رویکردهایی در خلق آثار ادبی برای کودکان بهره گرفته و با خلق پیوند طبیعی اخلاقی میان کودک و طبیعت آثاری را برای حفظ پیوند میان آنها به وجود آورده است. بنده هم به عنوان یک نویسنده همواره سعی کردهام که چهره حقیقی و غیرتصنعی طبیعت و کودک را در کنار هم قرار دهم تا بتوانند در یک گفتمان دمکراتیک محافظتگرا با زبانی ساده و قابل فهم با هم گفتگو کنند.
در این زمینه به جهانبینی طبیعت محور و ویژگیهای زبانی کودکان توجه کرده و غالباً از زبان خود طبیعت با کودکان گفتگو کردهام تا ارتباط میان آنها یک ارتباط مستقیم و بلاواسطه باشد بلکه به این اندیشه بنیادین دست پیدا کنند که انسان در هیچ عصری نخواهد توانست بدون حضور طبعیت به زندگی خودش ادامه دهد. چنین رویکردی سبب خواهد شد مخاطب در عوض آنکه همواره بپرسد چگونه میتوانم از طبیعت استفاده کنم از خودش سوال کند که من به عنوان یک موجود زیست محیطی از چه طریقی میتوانم به غنای طبیعت یاری برسانم؟
به نظر شما، چه ویژگیهایی در داستانهای کودکانه میتواند باعث ایجاد ارتباط عاطفی و ماندگار با کودکان در مورد مسائل منابع طبیعی شود؟
بدون شک مهمترین وجه ارتباطی در جامعهشناسی کودکی و ادبیات کودک وجه عاطفی است، اگر چه وجوه فلسفی، اجتماعی و شناختی هم نباید فراموش شود. برای خلق چنین ارتباطی، جهانبینی مبتنی بر فلسفه برای کودکان و روانشناسی کودک از اهمیت ویژهای برخوردار است. این بدان معناست که نویسنده باید با ذهنیت فلسفی کودکان راجع به محیط زیست آشنا بوده و علاوه بر آن مراحل رشد عاطفی کودک را بشناسد و بر مبنای تغییر و تحولات فلسفی، روانشناختی و جامعهشناختی اثر خود را خلق کند.
جنبه دیگر این ارتباط زبان است. هیچ اثر ادبیای که برای کودکان خلق میشود بدون توجه به جنبههای رشد زبانشناختی کودکان نخواهد توانست عاطفه آنها را تحریک کند. پس منطقی است که نویسنده در آثار طبیعتگرای خود نه از زبان خودش که با زبان عناصر خود، محیط زیست و طبیعت با کودکان گفتگو کند و کودک و طبیعت را همسفر کند تا کودکان در طی این سفر به کشف و مکاشفه در طبیعت بپردازند و در خلال همین اکتشاف شناختی، عاطفه خود را نسبت به محیط زیست گسترش دهند. مجموعه کتابهای پپا خوکه (پپا بەراز) که در قالب یک مجموعه ۳۲ جلدی در نشر مانگ منتشر کردهایم بر اساس همین نیاز زیست محیطی برای ترجمه انتخاب شدهاند که امیدوارم با استقبال کودکان کورد مواجه شود.
مهمترین ویژگی این داستانها این است که باید بتوانند احساسات کودک را درگیر کنند. وقتی یک کودک با یک درخت یا حیوان در داستان همدردی میکند، این احساس بهمراتب بیشتر از مفاهیم خشک علمی میتواند در ذهنش باقی بماند.
آیا فکر میکنید که کتابهای کودک میتوانند تأثیر قابل توجهی در تغییر رفتارهای زیستمحیطی نسل آینده داشته باشند؟ چرا؟
اغلب پژوهشهایی که در ارتباط با تاثیر کتاب کودک بر رشد اخلاقی اجتماعی آنها صورت گرفته اثرگذاری مستقیم آنها را تایید کردهاند. بزرگانی مانند پیتر هانت، جک زایپس، توران میرهادی، ثریا قزلایاغ و… در پژوهشهای خود نشان دادهاند که کتاب کودک توانسته هم بر جهانبینی فلسفیاشان در زمینه رابطه انسان و طبیعت تاثیر مستقیم و مثبت بگذارد، هم رشد اجتماعی و اخلاقیاشان را در زمینه نحوه ارتباط با محیط زیست تقویت کند. پدیدآوری آثار ادبی اگر بر مبنای استاندارهای ادبی صورت بگیرد، بدون شک خواهد توانست رابطه کودک و محیط زیست را قوام ببخشد و کودکان را در فضایی پرورش دهد که در قامت پرورش دهندگان طبیعت در جهان حضور پیدا کنند.
به زودی آثاری مثل مادر بهار (دایکی بەهار)، دارئاوس، دانی دایناسور و… را توسط انتشارات ریگا به زبان کردی منتشر خواهیم کرد که بازآفرینی مدرن چند حکایت و افسانه زیست محیطی در زندگی اقوام کرد است.
نقش والدین و مدرسهها را در ترویج کتابهای کودک با محتوای محیطزیستی چطور ارزیابی میکنید؟ آیا از دیدگاه شما، ناشران و نویسندگان باید مسئولیت بیشتری در این زمینه بر عهده بگیرند؟
متاسفانه مدارس ما در عصر حاضر در دستیابی به اهداف خود با شکست مواجه شدهاند و نه تنها نتوانستهاند به خلق نسلی کمک کنند که با خود و جهان پیرامونشان ارتباطی مبتنی بر اخلاق شهروندی برقرار کنند که در یک رویکرد ویرانگر و تخریبگر دست به نابودی خود و جهان زدهاند. طبعاً در چنین وضعیت تراژیکی ادبیات کودک مسئولیت سنگینتری نسبت به دورهای دارد که انسان موجودی طبیعی و طبیعتگرا بود و به حفظ محیط زندگیاش کمک میکرد، به همین دلیل والدین با انتخاب آثار ادبی ارزشمند و مدارس هم با غنیسازی کتابخانههایشان خواهند توانست منابع مطالعاتی مناسب را برای آنها فراهم کنند تا کودکان با خوانش خلاقانه و انتقادی این آثار ابعاد ذهنیت فلسفی و جهانبینی جامعهشناختی و روانشناختی خود را توسعه داده و جنبههای زیباییشناختی ذهن و روحشان را تقویت کنند.
به عنوان یک نویسنده و متخصص حوزه کودک، چه توصیهای به نویسندگان دیگر دارید تا کتابهایی که مینویسند بتواند به شکل مؤثرتری فرهنگ حفاظت از محیطزیست را در کودکان نهادینه کند؟
صرفاً به عنوان یک چهره فعال فرهنگی ادبی تمام تلاشم را کردهام تا هم در خلق و هم در ترجمه آثاری که برای مخاطبان کودک و نوجوان و گاهی بزرگسال فراهم کردهام، محیط زیست را نه صرفاً نه به عنوان یک پدیده فیزیکال که بشر در گفتمانی سودجویانه با آن تعامل کند، بلکه بهمثابه موجودی زنده متصور شوم که با انسان در گفتگوست و در خلال این گفتگو به بازآفرینی نسل بشر و نوزایی خودش میپردازد.
امیدوارم نویسندگان دیگر هم ضمن درک جایگاه کودک و طبیعت در هستی و اهمیت کتاب کودک و هژمونی کتابهای تصنعی و غیرتخصصی، به خلق آثاری ممتاز مبتنی بر بنیانهای ادبیات کودک بپردازند و رویکرد نوینی را در ادبیات کودک طبیعتگرا به وجود بیاورند. دیوار، پادشاه کوچک، چه کسی میتواند به یک خرس قطبی کمک کند؟ گلدان خالی، شاماران، یک روز خیلی سبز و … از جمله آثاری هستند که بر اساس همین رویکرد در این زمینه نوشته و به کودکان و نوجوانان میهنم پیشکش کردهام.
ادبیات کودک، فراتر از سرگرمی، ابزاری تربیتی و فرهنگی است که میتواند جهانبینی نسل آینده را شکل دهد. در عصری که زمین بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت است، قصهها میتوانند صدای درختان، رودها و جانوران باشند. نویسندگان، ناشران، والدین و نظام آموزشی، همگی در قبال آیندهای سبز و پایدار مسئولاند. اگر بخواهیم کودکان امروز، حافظان محیطزیست فردا باشند، باید از همین امروز با زبانی شیرین و دلنشین، در گوش دلشان بگوییم: «زمین، خانه توست؛ مراقبش باش.»
و نکته پایانی اینکه؛ نشر کتابهای زیستمحیطی برای کودکان، نه فقط یک انتخاب فرهنگی، که ضرورتی برای آیندهای پایدار است. زمین، خانهای است که در اختیار همه ماست و کودکان، میراثداران آن هستند. پس بیاییم از مسیر کتاب، این خانه را بهتر بشناسانیم و برای حفظش، نسلی آگاهتر تربیت کنیم.