نامزدهای هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال در گفتوگو با ایبنا؛
انتظار نامزدهای جایزه ادبی جلال از این رویداد چیست؟
معرفی ۲۲ اثر راه یافته و ارزیابی نامزدها
در آستانه فرا رسیدن اختتامیه جایزه ادبی جلال آل احمد، به سراغ برگزیدگان و نامزدهای دوره هفدهم جایزه جلال رفتیم و ضمن معرفی اثرشان از آنها خواستیم ارزیابی خود را از این جایزه بیان کنند.
سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه خاتونی: جایزه ادبی جلال در آستانه برگزاری اختتامیه هفدهمین دوره است. این رویداد پس از خوانش و بررسی ۲ هزار و ۵۲۶ اثر در ۴ بخش مستندنگاری، رمان و داستان بلند، داستان کوتاه و نقد ادبی، اسامی ۲۲ نامزد نهایی را اعلام کرد. برخی از این نامزدها برای چندمین بار بود که برگزیده شدند و همچنین ۳ نامزد با اولین کتاب خود شایسته این انتخاب شدند. سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران، در جهت آشنایی مخاطبان با آثار منتخب و همچنین شنیدن نقطه نظرات افراد برگزیده، از آنها خواست که ضمن معرفی اثر خود، احساس و انتظار خود را از برگزاری این رویداد با ما درمیان بگذارند. بیشک یکی از امتیازات جایزه جلال نسبت به جشنوارههای دیگر این است که شرکتکنندگان این رویداد، لازم نبود اثری به دبیرخانه این رویداد ارسال کنند و این جایزه نتیجه بررسی تمامی آثار منتشر شده در حوزه ادبیات است. این رویداد هر ساله توسط معاونت شعر و داستان خانه کتاب و ادبیات ایران و با دسترسی وسیع این معاونت به مخزن جامع خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار میشود. در ادامه نقطه نظرات نامزدهای ادبی این دوره را درباره سوال طرح شده میخوانیم.
نامزدهای بخش مستندنگاری
در حال مبارزهام
محمدحسن یادگاری، نویسنده کتاب «آن شب در دوحه»، نوشت: «آن شب در دوحه؛ سفرنامه تحلیلی از حضور تیم ملی در جام جهانی قطر است. این کتاب صرفاً یک سفرنامه نیست بلکه روایتی تحلیلی از مشاهدات و حواشی یک سفر است که میتواند مخاطبانی از طیف نوجوان تا بزرگسال را دربرگیرد.»
او درباره احساس خود در این باره افزود: «در نوجوانی و جوانی هیچوقت فکر نمیکردم روزی آنقدر نویسنده قهاری شده باشم که کتابم در بزرگترین جایزه ادبی ایران نامزد شود. هیچوقت کسی به من نگفت استعداد نویسندگی داری. نه در کودکی نه در مدرسه نه هیچ کلاس مازادی. بیش از یک دهه فیلمسازی مستند و پژوهشهای دانشگاهی از دانشجویی تا زمان استادی، خود به خود مرا نویسنده کرد. همیشه نگران و ناراحت حجم انبوهی از استعدادهای کودکان و نوجوانان ایرانیام که در ساختار غلط آموزش و پرورش نه مهارت متمایزی میآموزند نه استعداد و علاقهشان را پیدا میکنند. من برای رسیدن به علایقم در حرفهای که پیش گرفتم هنوز در حال مبارزهام.»
یادگاری انتظار خود را از مسئولان اینگونه شرح داد: «انتظار دارم شرایط اقتصادی برای نویسندگانی چون ما طوری تدارک دیده شود تا فرد نویسنده افتخار کند که در جمعی، شغل خود را نویسنده اعلام کند. اعطای پروژههای مستندنگاری که میتواند در خدمت صنایع بزرگ اقتصادی ایران قرارگیرد میتواند کمک مالی خوبی به نویسندگان باشد. همچنین حضور در محیطهای بینالمللی، فرصتهای مطالعاتی و کرسیهای بینالمللی برای تبادل دانش، انجام پروژههای بینالمللی در منطقه (کشورهای دوست و همسایه) یا ارائه مشاهدات و پیشنهادات دیپلماسیهای فرهنگی در موقعیت زیست ایرانیان و مسلمانان در اقصی نقاط جهان میتواند از جمله این اقدامات باشد.»
با جایزه جلال خستگی ۷ سال کار از تنم خارج شد
شاداب عسگری، نویسنده کتاب «ابهام طبس؛ رمزگشایی از جعبه سیاه تهاجم نظامی آمریکا» نوشت: «کتاب ابهام طبس، بازخوانی تجاوز نظامی آمریکا به صحرای طبس را با نگاهی جدید و مستند به اسناد بازیافته، مورد بازخوانی قرار داده و به نتایج غیرقابلباوری درباره اهداف سوء آمریکاییها در این تجاوز، دست یافته است. اغراق نیست اگر گفته شود که به تمامی ابهامات مطرح، پاسخهای متقن و قانعکننده داده شده است.»
این نویسنده درباره حس خود درباره نامزد شدن در جایزه جلال اضافه کرد: «با جایزه جلال خستگی ۷ سال کار تخصصی و پژوهش درباره کتاب از تنم خارج شد. هیچ انتظاری ندارم و ضمن عرض خدا قوت، سپاسگزارم.»
این انتخاب به من انگیزه مضاعف داد
علیرضا رعیت حسنآبادی، نویسنده کتاب «از سرگذشت؛ یادداشتهای دوره دکتری» نوشت: این کتاب مجموعه یادداشتهای علمی و خاطرات روزانه من در فاصله سالهای ۹۱ تا ۹۵ است. در این کتاب روندهای علمی در دوره دکتری، شیوه کار با اساتید و نیز رخدادهای فرهنگی دانشگاه فردوسی شرح و توصیف شده است.»
وی درباره انتخاب شدنش در بین آثار بررسی شده افزود: «این انتخاب به من انگیزه مضاعف داد تا به چاپ دیگر یادداشتهایم مربوط به دوره پسادکترا اقدام کنم و حس خوبی به من داد. انتظار دارم که کتابهای نامزد شده و برگزیده مورد حمایت رسانهای قرار بگیرند و رها نمانند.
برگزیده شدن در جایزه ادبی جلال برای من یادآور نام جلال و سیمین است
شیوا خادمی نویسنده کتاب «خاک کارخانه؛ پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشت: «خاک کارخانه روایت مستند و تاریخ شفاهی کارخانۀ چیتسازی بهشهر است. خاک کارخانه روایت مکان است اما از زبان بازماندگان. زنان و مردانی که کارشان را شورمندانه دوست داشتهاند، جایی را که به آنها هویت میداده، از دست دادهاند و طعم فقدانی بزرگ را چشیدهاند. این کتاب روایت دنیای کار است، اما این بار از زبان کسانی که همیشه در حاشیه بودهاند و قصههایشان کمتر به حساب آمده است. تلاشی است برای ثبت تجربههای ناشنیدهترین حلقههای زنجیرهی کار در ایران. روایت کارگران بومی یا مهاجری که روزگاری زندگیشان با صدای سوت کارخانۀ چیتسازی بهشهر تنظیم میشد. آشپز و معلم اکابر و زنان بافنده و ریسندهای که قوت زانوها و دستهاشان را در تار و پود پارچهها تنیدهاند و مردانی که شبانهروز دستگاهها را سرپا نگه داشتهاند.»
وی خاطر نشان کرد: «برگزیده شدن در جایزه ادبی جلال برای من یادآوری نام دونفر است: جلال و سیمین، زوجی تاثیرگذار در ادبیات. تا حالا چند باربه خانه آنها «موزه سیمین و جلال» در تهران سر زدهام، انگار که خواستهام رمز و راز زیست آنها را در یادگاریهای خانهشان کشف کنم.»
این نویسنده درباره انتظارش پس از انتخاب شدن در این جایزه نوشت: «امیدوارم به ژانرهای تازه و دیدگاههای متفاوت توجه شود و همچنین تاکید شود بر تکراری نبودن موضوعاتی که چند سال است در بخش مستند تکرار میشوند. آرزومندم نور بر قسمتهای تاریک و دیده نشده بخشهای مختلف ادبیات هم بیفتد و همچنین طبیعتاً خوشحالم که نام بهشهر، نام کارگران ناشناس کارخانه چیتسازی بهشهر، بار دیگر به واسطه جایزه جلال شنیده شد.»
ماه تمام؛ یک اثر پژوهشی_توصیفی مستند است
گلعلی بابایی نویسنده کتاب «ماه تمام؛ سرگذشتنامه مستند معلم بسیجی شهید محمد ابراهیم همت» نوشت: «ماه تمام یک اثر پژوهشی توصیفی مستند است پیرامون زندگانی ۲۹ ساله شهید محمدابراهیم همّت که در بر گیرنده بسیاری از فرازها و ماجراهای ناگفته درباره مراحل مختلف حیات دنیوی آن آموزگار بسیجی و اسوه انسانیت و رشادت دفاع مقدس است. قطعآ برای هر کسی که در جایزه ادبی جلال آل احمد مقامی کسب کند، افتخار بزرگی است که من هم از این امر مستثنی نیستم. از مسئولان محترم و زحمتکش این رویداد بزرگ ادبی کشور نهایت امتنان را دارم.»
میاندار؛ روایتی عریان و صادقانه ازشهید حسن عبداللهزاده
مسعود امیرخانی نویسنده کتاب «میاندار؛ خاطرات شفاهی شهید حسن عبداللهزاده، فرمانده تیپ یگان مخصوص نیروی قدس و فرمانده عملیات قرارگاه شرق سوریه» نوشت: میاندار روایت سرراست و ساده شهید حسن عبداللهزاده است از زندگی پرفرازونشیب و کوتاهش. کتاب مشتمل است بر خاطرات طنازانه شهید از دوران کودکی و نوجوانی پُر شر و شور او و روایت عریان و صادقانهاش از معرکه جنگ با داعش و تروریستهای تکفیری.»
امیرخانی اضافه کرد: «موفقیت در این جایزه از این منظر که تلاشهایم - البته در حد توان- در پژوهش و تدوین درست و بیاغراق بخشی از تاریخ این سرزمین دیده شده است، به من انگیزه زیادی میدهد برای ادامه این مسیر سخت.»
نویسنده میاندار درباره انتظار خود از مسئولان نوشت: «اگر اشتباه نکنم یکی از اهداف اصلی جایزه ادبی جلال آلاحمد معرفی آثار برجسته ادبی و به تبع آن ارتقای زبان و ادبیات فارسی است. حیف است که هنوز نتوانستهایم این جایزه را بهطرز شایسته و بایسته به کشورهای فارسی زبان، کشورهای منطقه و حتی جهان معرفی کنیم. آثار برگزیده این جایزه قابلیت عرضه در سطح بینالمللی را دارد و امید دارم که در آینده نزدیک این اتفاق بیفتد. نکته بعدی لزوم انجام اقدامات مناسب وزارت فرهنگ برای دیده شدن و رسیدن این کتابها به مخاطبان عامتر است و این کار شاید از رهگذر ورود این کتابها به کتابخانههای عمومی سراسر کشور تسهیل شود.
مهدی میرمحمدی نویسنده کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت؛ روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی» دیگر نامزد این بخش بود در معرفی این کتاب آمده است: «غلامرضا غلامرضا را کشت، اثری پژوهشی برای نزدیک شدن به زندگی غلامرضا تختی، کشتی گیر شناختهشده ایرانی است. این کتاب که در دستهی ادبیات مستند و یا ناداستان قرار میگیرد براساس راوی دوم شخص نوشتهشده و لحظهبهلحظه ساعات منتهی به مرگ غلامرضا تختی را برای مخاطب بازگو میکند. میرمحمدی در این کتاب حکایتی متفاوت از قهرمان محبوب ملی، که با زندگی و مرگش در حافظهی تاریخی ایران ماندگار شده را روایت میکند. میرمحمدی بهرغم ارادت آشکاری که در اثر به جهان پهلوان تختی نشان میدهد، در عینحال بر پایه اسناد معتبر پژوهشی منصفانه و دقیقی را تبدیل به روایتی جذاب از زندگی غلامرضا تختی کرده است.»
نامزدهای بخش داستان بلند و رمان:
دچار اندوه شدم، اما افسوس نه
بهاره ارشد ریاحی نویسنده رمان «تار تاریکی» نوشت: «دنای تار تاریکی در هزارتویی از انتخاب، راوی سرنوشت خود میشود. گاه مانند طعمهای در تار عنکبوت مشکلات دستوپا میزند برای نجات و گاهی نور رستگاری ابدی را در انتهای تونل میبیند.»
این نویسنده جوان درباره جایزه جلال نوشت: «بیش از دو دهه قلمزدن و آزمودن و سَرخوردن و نتوانستن، منِ داستاننویسِ زن ایرانی را بارها دچار اندوه کرده، اما افسوس نه. دستیابی به جایزهای که بهوضوح تلاش میکند دیدگاه و رای همهجانبهتری کسب کرده و به جریان مستقل ادبیات داستانی روی خوش نشان دهد، امید و توان ادامه راهم را دوچندان خواهدکرد.
مبادا برگزیده نداشته باشید
جواد افهمی نویسنده رمان «دختران قبیله جنگ»، نوشت: «دختران قبیله جنگ، داستان ساکنان دو شهرک شیعهنشین در سوریه است که با شروع جنگ داخلی در معرض هجوم اهالی شهرکهای سنینشین اطراف قرار میگیرند. مسلحان، مسافران یک اتوبوس را که تمامشان خانم هستند با زور اسلحه میربایند. قصد ربایندگان فروش دختران و زنان اسیرشده به عنوان برده در خارج از سوریه است. مابقی اتفاقات تلاش خانوادههای اسرا و اهالی دو شهرک برای رهایی زنان و دختران اسیر است.»
وی درباره راهیابی اثرش به دور نهایی جایزه نوشت: «برگزیده شدن احتمالی در جایزه جلال حس و حال خوبی دارد. مخصوصاً برای پسر ۲۰ سالهام که سینما میخواند و آرزوهای دورودرازی دارد و مصمم به ادامه راه است. انتظارم از مسئولان جایزه این است که اولاً اینکه مبادا برگزیده انتخاب نکنند. دوم اینکه مبادا دو نفر را به طور مشترک برنده اعلام کنند. منظورم از بخش اول جواب رجوع به دورههایی از جشنواره است که داوران هیچ برگزیدهای اعلام نمیکردند.
از نویسندهشدن سختتر، نویسندهماندن است
رامبد خانلری نویسنده رمان «دم اسبی» نوشت: «دماسبی قصه انتقام از گذشتهست. قهرمان این داستان خیال میکند که میشود گذشته را عوض کرد و به خیال خود مؤمن است. داستان با عملیشدن نقشهای شروع میشود که او برای تغییر گذشته خودش کشیده است. اینکه آیا او موفق به انجام این کار میشود یا تغییری که ایجاد میکند همهچیز را بهتر میکند یا بدتر شرح این داستان است.»
او درباره احساس خود در برگزیده شدن در این رویداد نوشت: «موراکامی در کتاب داستاننویسی بهمثابه یک شغل میگوید آن چیزی که از نویسندهشدن سختتر است نویسندهماندن است. من ۱۰ سال پیش هم برای مجموعهداستان «سرطان جن» نامزد دریافت جایزه جلال شده بودم. اینکه توانستم خودم را ده سال در این حرفه حفظ کنم و کیفیتی را برای کارم بسازم و از این کیفیت محافظت کنم جنبه شخصی برداشت من از این ماجراست. اینکه جایزه نصیب چهکسی خواهد شد مسئله دیگری است و پیشاپیش به برنده جایزه شادباش میگویم. خواسته من از برگزارکنندگان هر رویدادی نگاه جامعالاطراف به شرکتکنندگان است. اینکه آنها را با آثارشان متر کنند نه خودشان یا جهانبینی شخصی آنها.»
جایزه جلال هیئت علمی ۴ ساله داشته باشد
مجید قیصری نویسنده رمان «سنگ اقبال» گفت: «داستان سنگ اقبال درباره بحران آب است. البته بحران آب لابه اول داستان است و لایههای بعدی در خرافات و باورها تنیده میشود. البته خواننده تیزبین میتواند لایههای دیگری چون اسطورهها، اساطیر و افسانهها را نیز از اثر خوانش کند.»
او در پیشنهاد خود به رویداد ادبی جلال اضافه کرد: «بهتر است جایزه جلال هیئت علمیهای ۴ ساله داشته باشد تا این هیئت بتواند با حفظ رابطه خود با دبیرخانه این جشنواره، کیفیت و کمیت آثار و جریان ادبی را در طول چند سال بررسی کنند. مشکل اصلی کتاب، تیراژ پایین آن است که ارتباطی به جایزه جلال ندارد، باید مشکلات اقتصادی مردم حل شود تا بتوانند محصولات فرهنگی چون کتاب و …تهیه کنند.»
او درباره اینکه در این دوره نیز نامش در میان نامزدهای برگزیده است، افزود: «نامزد شدن در جایزه برای من حس ارزشمندی داشت با اینکه قبلاً با اثر «نگهبان تاریکی» جایزه جلال بردم. اما اینکه احساس کردم که داوران زحمت میکشند، و آثار زیادی را مطالعه میکنند، تا اثر برگزیده را انتخاب کنند قابل ستایش است. همین که اثر در سطح جامعه دیده شود و جای خود را میان آثار حفظ کند، برای من باارزش و قابل تقدیر است.
این جایزه معتبر، نیاز به فراگیر شدن دارد.
حسین پورستار نویسنده رمان «گمشهر» نوشت: گم شهر، شهری است که در آن آدمها اشیا و وسایلی که ما در زندگی عادی گم میکنیم، سر از آنجا در میآورند. این فضا و اتمسفر اثر است. اما داستان روایت شخصی میانسال است که به صورت ناگهانی دچار فراموشی میشود و به این شهر نمادین میرسد.
وی درباره نامزدی جایزه جلال اضافه کرد: «خوشحالم به چند دلیل. اول اینکه حس میکنم زحمات چند سالهام بیپاسخ نمانده و دوم اینکه نامزدی یعنی اینکه اثر نظر مساعد بخشی از بزرگان حوزه ادبیات داستانی را به خود جلب کرده است. سوم اینکه این نامزدی میتواند به بیشتر خوانده شدن کتاب کمک کند. به نظر میرسد این جایزه معتبر، نیاز به فراگیر شدن در همه سلیقههای ادبیات داستانی و نیز آشتی با بخشی از بدنه نویسندگان که خودخواسته کنار کشیدهاند دارد.
بخش داستان کوتاه
جریان سازی آثار بعد از اختتامیه با اهمیتتر است
ندا رسولی نویسنده داستان کوتاه «پرنده باز تهران» نوشت: «پرنده باز تهران شامل داستانهایی است که به نوعی هر یک از ما امروز درگیر آن هستیم، درگیر مسائلی چون مهاجرت، شهرنشینی و شهرسازی، عشق و ازدواج و مرگ و فرزند… شخصیتهای این کتاب در دهههای ۸۰ و ۹۰ زندگی میکنند و با چالشهایی از جنس چالش های امروز مواجهاند، اما همه به نوعی در معرض گذشتهای هم بودهاند که آثار این گذشته از زندگی امروزشان محو نمیشود. جنگ سایهای است از گذشتهای دور، که در زندگی این شخصیتها وجود دارد.»
این نویسنده درباره رویداد ادبی جایزه جلال نوشت: «ما چندان مردم کتابخوانی نیستیم، مخاطب امروز دیگر کمتر در کتاب جستجو میکند، عمدتاً فضای مجازی، رسانههای تصویری، فیلم و سریال و پادکست بیشتر توجه مخاطبان امروز را جلب کردهاند. بنابراین کار نویسنده به سختی دیده میشود و زود فراموش میشود، جایزه جلال فرصتی است برای معرفی آثار ادبی به مخاطبان و کمک میکند به بهتر دیده شدن آثار نویسندگان. ا ین برای هر نویسندهای مهم است، برای من هم همینطور. جایزه جلال میتواند دستاورد مهمی برای ادبیات کشور باشد، اینکه از بین تعداد زیادی اثر ادبی، آثاری با دقت برگزیده میشوند مهم است و اتفاق خوبی است، اما فکر میکنم جریانی که بعد از اختتامیه و برگزیده شدن آثار؛ باید وجود داشته باشد با اهمیتتر است. انجام تعاملات و اقدامات فرهنگی، زمینه برای فراهم آوردن معرفی و بهتر دیده شدن آثار برگزیده، فراهم آوردن زمینه برای ترجمه آثار و معرفی ادبیات ایران به جهان… توجه به چنین مواردی، هم برای نویسنده انگیزهبخش است و هم میتواند به جهتگیری و پیشرفت ادبیات کشور کمک کند.»
جشنواره بهانه خوبی برای تازه کردن دیدارهاست
عماد عبادی نویسنده داستان کوتاه «خون طاووس و داستانهای دیگر» نوشت: «خون طاووس مجموعهای از ۱۷ داستان کوتاه است که به موضوعات گوناگونی چون خرافات، مهاجرت، فراموشی، هویت، میراث فرهنگی و غیره میپردازد. داستانها در سبکهای رئال و سورئال و جریان سیال ذهن نوشته شده است.»
وی درباره جایزه جلال اضافه کرد: «به طور کلی جشنوارهها بهانههای خوبی برای دور هم جمع شدن و تازه کردن دیدارهاست. بودن در کنار اساتید و سایر نویسندگان قطعاً حس خوشایندی به همراه دارد. اینکه این روزها چه میخوانیم یا چه مینویسیم یا به دیدن کدام تئاتر یا فیلم رفتیم و حتی بحثهای جدیتر در مورد مسائل اجتماعی و وضعیت نشر و کتاب و کتابخوانی و غیره همگی بخشی از دغدغههای ما را تشکیل میدهد. جایزه ادبی جلال از مهمترین رویدادهای فرهنگی کشور است که میتواند منشأ اثرات ماندگار در آیندهای نزدیک شود. بهعلاوه شما با نویسندگان و ناشران و ویراستاران و طراحان و اصحاب رسانه و سایرینی که در حوزه کتاب و فرهنگ و ادبیات کار میکنند آشنا میشوید و این موهبت کمی نیست. اما باید پذیرفت رویدادهای بزرگ همیشه فرازونشیبهای بیشتری هم تجربه میکنند. اختلاف سلیقهها و نظرها معمولاً روند یک رویداد را کُند و اثرات آن را کم رنگ و حتی منفی میکند. شعار این موقعیتها را همه میدانیم؛ داشتن سعه صدر و رعایت اخلاقیات و ادب و انصاف در داوریها. باید به اهداف بزرگتر فکر کنیم باید عمیقتر بیاندیشیم باید به فکر سعادت و پیشرفت وطنمان باشیم.در داوریها از سلایق گوناگون و اساتید صاحبنظر استفاده کنیم. باید با ادبیات و داستان و فرهنگ کام همه را شیرین کنیم. باندبازی و تنگ نظری در ادبیات راه به جایی نمیبرد. باید از نویسندگان و پیشکسوتان حمایتهای مادی و معنوی کرد. به امید آیندای روشن برای ایران عزیزمان.»
تمرکز جشنوارهها بر روی نویسندگان جوان باشد
صمد طاهری نویسنده داستان «آن پریزاد سبز پوش»، نوشت: «مجموعه آن پریزاد سبزپوش شامل ۹ داستان کوتاه و ۲ نمایشنامه تک پرده است. داستانها بین سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ نوشته شدهاند و آن ۲ نمایشنامه درواقع جزو کارهای کلاسی من است که در سال ۶۳ نوشته بودم و از بین ۶ نمایشنامه این دو را جهت انتشار شایسته دیدم.»
وی درباره انتخاب اثرش در این دوره از جایزه جلال اضافه کرد: «برگزیده شدن در هر جایزه و جشنوارهای این حسن را دارد که کتاب مورد نظر، بیشتر دیده و خوانده میشود. به نظر من تمرکز جشنوارهها بیشتر باید روی نویسندگان جوان باشد که نیاز به دیده شدن و تشویق دارند.»
کتابی که پس از یک سال انتشار، داشت به محاق میرفت
فرهت فرخی نویسنده داستان کوتاه «ریواسهای بلند رودخانه تیزو» است، او که مدتی است در خارج از ایران ساکن است در پاسخ به سوالات ایبنا نوشت: «کتاب من مجموعه ده داستانیست که کمابیش روابط ساده و گاه کلیشهشده انسانی را در بستر مهاجرت آشناییزدایی میکنند و میکاوند.این تنها کتاب منتشر شده من است که داشت بعد از گذشت یک سال از انتشار به محاق میرفت. نامزدی این جایزه برای من شگفتآور بود. امیدوارتر شدهام که این داستانها بیشتر خوانده شوند و با یک کتاب کار نویسندگی را، هرچند آماتور، تمام نکنم.»
او درباره انتظارش از برگزار کنندگان این رویداد اضافه کرده است: «دوری و نا آشنایی باعث شد جوابی برای سوال دوم نداشته باشم جز اینکه از خواندن و داوری و انتخاب کتابم سپاسگزارم.»
عقده اودیپ پسر هاشم آقا
علی موذنی نویسنده داستان کوتاه «عقده اودیپ پسر هاشم آقا» دیگر نامزد این بخش بود، در معرفی این کتاب آمده است: «این کتاب مجموعهای از چهار داستان کوتاه است. داستانهایی که به دلیل همزمانی با ایام فراگیری ویروس کرونا نمایی تازهتر از دلمشغولی و دریافتهای فکری و فلسفی و اجتماعی نویسنده به دست میدهد.»
نامزدهای بخش نقد ادبی
نقد و خلق آثار ادبی
کامران پارسی نژاد نویسنده کتاب «واکاوی پدیده روسپیگری در رمانهای فارسی دوره پهلوی» نوشت: «این کتاب در گونه جامعهشناسی ادبیات قرار دارد. ده رمان مطرح و قابل تعمق در دوره پهلوی که اختصاص دارد به زندگی روسپیان و علل و عواملی که باعث شده این افراد دچار این معضل اجتماعی بشوند مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. در واقع ادبیات تبدیل میشود به منبع دست اول که براساس آن میتوان اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دوران را رصد کرد و جدای از آن میتوان به مصائب و سختیهایی که این افراد دچار شدند اشاره داشت و علل و عواملی که بانی اصلی روسپی گری در آن دوره شد را برشمرد.»
این پژوهشگر ادبی درباره جایزه ادبی جلال اضافه کرد: «بیشک بزرگترین و شاخصترین جایزه در حوزه داستان، نقد و مستندنگاری است. بالطبع انتخاب شدن در این آوردگاه بزرگ ادبی بسیار اهمیت دارد و میتواند نقش تعیینکنندهای در خلق آثار ادبی فرد داشته باشد چه به این دلیل که فرد انگیزه بیشتری پیدا خواهد کرد و چه از این جنبه که اثر او مورد توجه خاص وعام قرار میگیرد.»
پارسی نژاد با آسیبشناسی از حوزه نقد در ایران، نوشت: «از آنجایی اهالی قلم آنچنان مورد حمایت و توجه قرار نمیگیرند و آنچنان که باید در این حوزه فرهنگسازی نشده و بالطبع میزان حق التالیفهای ناچیزی که افراد در قبال سالها فعالیت بهدست میآورند گواه بر این مدعاست، نمیتوان توقع داشت ما دوباره به شکوفایی ادبی خود باز گردیم و حافظها، سعدیها و بیهقیها دوباره ظهور کنند. در آن وادی متاسفانه جایگاه نقد و پژوهش افول کرده چرا که منتقد با توجه به حق التالیف اندک خود آنچنان برای انجام یک کار پژوهشی عمیق وقت نمیگذارد. میطلبد در واحد شعر و ادبیات بخشی راه اندازی شود که در حوزه نقد فعالیت کند و با عقد قرار دادهای مناسب انگیزه لازم به منتقدان داده شود.
ادبیاتی که با امید به رهایی آغاز شد
محمدحسین دلال رحمانی نویسنده کتاب «از نابهنگامی حیات تا سترونسازی خیال» نوشت: «کتاب من تحلیلی جامعهشناختی از تاریخ ادبیات داستانی معاصر است و نشان میدهد ادبیاتی که با امید به رهایی آغاز شد چگونه در بستر تاریخی روابط دولت و روشنفکران، به ادبیاتی ضد زندگی و در نهایت فاقد خیال تبدیل شد.»
این منتقد ادبی درباره جایزه جلال اضافه کرده است: «دریافت جوایزی در سطح جایزه جلال کمک شایانی به معرفی آثار پژوهشی در حوزه ادبیات است. امیدوارم این مسیر استمرار یابد و با داوریهای منصفانه به گسترش رقابت علمی در میان اصحاب دانش منجر شود.»
جایزه چه نقشی در حصول برکت برای آثاری که آنها را معرفی کرده دارد؟
احمد شاکری نویسنده کتاب «فلسفه ایده اولیه داستان؛ چیستی، کجایی، مولفهها» نوشت: «ایده اولیه، مرحلهی آغازین فرایند آفرینش داستانی و مقصد پایانی تجزیه داستان به غرض تحلیل ساختاری آن است. ایده اولیه، مقوله مشترکی است که روایتها را به سادهترین شکل در معرض قضاوت آفرینشگر، منتقد و مخاطب قرار میدهد. بحث از چیستی ایدهی اولیه به مثابه ماهیت آن، یکی از عمیقترین مجاری درک روایت، چگونگی شکلگیری، بسط یافتگی و دوام و ثبات آن است.»
این منتقد و پژوهشگر ادبی درباره انتخاب اثرش در جایزه جلال افزوده است: «ما در فرهنگ ایرانی اسلامیمان در این گونه موارد به فرد مورد نظر تبریک میگوییم. تبریک یعنی آرزوی برکت و فزونی برای آن شخص. بنابراین در مورد بحث یعنی جایزه جلال باید پرسید این جایزه چه نقشی در حصول برکت برای آثاری که آنها را معرفی کرده دارد؟ و اساساً برکت در حوزهای چون پژوهش و نقد ادبی به چه معنی است؟ به صورت مختصر باید گفت پژوهش زمانی مبارک خواهد بود که بتواند در چرخه واقعی ادبیات قرار گیرد. چرا که پژوهش مبانی نظری را برای نقد ادبی ساختار بندی و تولید میکند. منتقد به واسطه این مبانی و معیارها به تحلیل و نقد اثار روایی و داستانی میپردازد و به نوعی واسطه میان تولیدکننده فکر و مصرف کننده هنری آن میشود. نویسنده نیز در نتیجه چنین ارتباطی به درک بهتری از چیستی اثر و بایستههای آن نایل میشود. نتیجه این تولید اثری است که برای مخاطب سازنده است. حال در صورتی که اثری در جشنوارهای ادبی برگزیده شود ولی این چرخه تاثیرگذاری بر مدارج و مراحل ادبیات برایش حاصل نشود به مرحله برکت وارد نشده است. اما در صورتی که بتواند به واسطه جشنوارهای به این مرحله برسد جایگاه خود را احراز کرده است.»
وی درباره انتظار اصلی و اساسی خود از متولیان و سیاستگذاران کلی ادبیات در کشور اضافه کرد: «جشنواره ها دامنه عمل محدود و مشخص و تعیینشدهای دارند. سیاستهای کلی باید با در نظر گرفتن شرایط و دوره زمانی و ظرفیتها و موانع شناخته و تدوین شود. تنها در این صورت است که نقش و سهم هر رکنی از جمله جشنوارهها و مهمترین انها جایزه جلال روشن خواهد شد. روشن است که در غیر این صورت این انتظار از جشنواره ادبی برجسته میشود که مشکلات ادبیات کشور را مرتفع سازد و این مطالبهای غیر واقعی است. به نظر میرسد جایزه جلال باید به وجه انضمامی خود اهمیت بیشتری بدهد. یعنی بتواند به صورت عملی از تولیدکنندگان و آثار منتخب حمایت معنوی کند. یک ایده راهگشا در این زمینه آن است که برای هر بخش از کتابی که به مرحله نامزدی جایزه جلال میرسند مجموعه نقدهایی تولید شود. به عنوان مثال تمامی آثار نامزد شده در بخش داستان بلند، داستان کوتاه و مستندنگاری در سه مجموعه نقد در معرض تحلیل قرار گیرند. بهترین منتقدان در این باره سفارش کار بپذیرند و ظرفیتهای این آثار را واکاوی کنند. تنها در این صورت است که به معنای واقعی کلمه اهمیت این آثار تبیین خواهد شد.
حکایات کرامات، حاوی واقع گراییست
محمد رودگر، نویسنده کتاب «کیمیای کرامت؛ کرامت اولیا از تحلیل واقعنمایی تا واقعگرایی ادبی هنری» نوشت: در ادبیات عرفانی یک مجموعه متون روایی وجود دارند مربوط به کرامات اولیا. حکایات کرامات، حاوی یک گونه واقع گراییاند که در هنر و ادبیات روایی امروز کاربرد دارد. این یک واقعنماییِ صوفیانه و عارفانه است که به واسطه مبانی خاص ایشان در هستیشناسی، انسانشناسی و… در شناخت یک پدیده به عنوان یک واقعیت، یاریرسان است.»
این پژوهشگر ادبی درباره جایزه جلال اضافه کرد: «امیدوارم این اتفاق در معرفی کتاب به عموم علاقمندان تأثیرگذار باشد. امروزه به پژوهش در ادبیات داستانی چندان بها نمیدهند. امیدوارم این اثر به دستیابی هنرمند ایرانی به روایت بومی خاص خود یاریرسان بوده باشد و کسب عنوان از جایزه جلال نیز بیتردید در این راه تأثیرگذار خواهد بود.»
وی در پیشنهاد به مسئولان برگزار کننده نوشت: «جایزه جلال میتواند دو کارکرد حمایتی داشته باشد: حمایت از نویسنده و حمایت از اثر. کیفیت این حمایت مشخص است و نیازی به توضیح نیست. پس از برگزاری اختتامیه، نباید سایه حمایت دبیرخانه از روی اثر و نویسنده نیز خاتمه یابد بلکه باید به شیوههای مختلف ادامه یابد»
دیرش زمان در روایت
بهمن نامور مطلق، نویسنده کتاب «دیرش روایی» دیگر نامزد برگزیده این بخش بود، در معرفی این کتاب آمده است: «زمان یکی از عناصر مهم و بنیادین روایت محسوب میشود. زمان روایی از ویژگیهای خاصی برخوردار است و این امکان را میدهد تا انسان به آرزوی دیرینه خود یعنی مهار زمان نزدیک شود. نظم یا چینش، بسامد یا تکرار و کشش یا دیرش سه جلوه و عرصه اصلی زمان پروری در داستان تلقی میشوند. موضوع دیرش که موضوع اصلی کتاب دیرش روایی است، به طول و کشیدگی، سرعت و مدت مربوط میگردد. روایت با زیرگونههای اصلی دیرش یعنی حذف، تلخیص، صحنه و درنگ به تنظیم تندی و کندی یا بلندی و کوتاهی زمان روایی نسبت به زمان داستانی میپردازد. این نوشتار میتواند هم برای منتقدان و هم برای مولفان روایت در هنرهای گوناگون سودمند باشد.
به گزارش ایبنا، آیین اختتامیه «هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد» از ساعت ۱۵ چهارشنبه (سوم بهمن ۱۴۰۳) با حضور سید عباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اهالی قلم و اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه برگزار و از برگزیدگان تقدیر میشود.
عموم علاقهمندان برای حضور در این آیین میتوانند در زمان تعیین شده به تالار قلم کتابخانه ملی به نشانی تهران، بزرگراه شهید حقانی، بعد از ایستگاه مترو حقانی، خروجی کتابخانه ملی مراجعه کنند.