شاهنامه و سینمای ایران؛
چرا از گنجینههای حماسی خود غافلیم؟
یکی از پرسشهای کلیدی که همیشه در محافل ادبی و سینمایی مطرح میشود این است: «چرا ایران با وجود داشتن گنجینهای همچون شاهنامه، نتوانسته اثری سینمایی در اندازههای «ارباب حلقهها» یا «هری پاتر» خلق کند؟»
سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): یکی از پرسشهای کلیدی که همیشه در محافل ادبی و سینمایی مطرح میشود این است: «چرا ایران با وجود داشتن گنجینهای همچون شاهنامه، نتوانسته اثری سینمایی در اندازههای «ارباب حلقهها» یا «هری پاتر» خلق کند؟»، در حالی که آثاری مانند «ارباب حلقهها» سالهاست بهعنوان نمادهای سینمای فانتزی و حماسی شناخته میشوند، شاهنامه با پیشینه غنی و پرمحتوای خود همچنان در مرزهای متون ادبی و کلاسهای درس محصور مانده است. تالکین برای خلق دنیای ارباب حلقهها نهتنها از افسانههای سلتی و اسکاندیناویایی الهام گرفت، بلکه سالها وقت صرف کرد تا دنیایی پیچیده، با جزئیات تاریخی و جغرافیایی دقیق بسازد. این پشتوانه به او این امکان را داد که اثری خلق کند که نهتنها ادبیات بلکه سینمای جهان را تحت تأثیر قرار داد. سوال اینجاست که چرا با وجود اینکه شاهنامه فردوسی یکی از بزرگترین آثار حماسی جهان است، چنین اقتباسهایی در سینمای ایران شکل نگرفته است؟ نخستین پاسخ میتواند به نگاه فرهنگی و سیاسی بازگردد. در بسیاری از مواقع، در فضای فرهنگی ایران ناسیونالیسم و توجه به میراث ادبی ملی با برخی از جریانهای سیاسی در تضاد دیده میشود. در حالی که شاهنامه به عنوان یک اثر بزرگ ملی و هویتی برای ایرانیان شناخته میشود، در برخی محافل این تصور وجود دارد که تمرکز بر آن ممکن است با برخی از ارزشهای انقلابی در تضاد باشد.
این در حالی است که در سایر نقاط جهان، آثار ادبی و اسطورهای همواره بهعنوان بخشی از هویت ملی و فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته و اقتباسهای سینمایی قدرتمندی از آنها ساخته شده است. دومین نکته به زیرساختهای سینمایی ایران بازمیگردد. ساخت اثری در اندازههای «ارباب حلقهها» نیازمند سرمایهگذاری عظیم، تیمهای تخصصی و تکنولوژی پیشرفته است. هر چند سینمای ایران در حوزههای مختلفی موفقیتهایی به دست آورده، اما در زمینه سینمای فانتزی و حماسی، هنوز فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد. شاهنامه پر از داستانهایی است که هر یک از آنها میتواند بهعنوان پایهای برای خلق دنیایی سینمایی باشد. از جنگهای پهلوانانه رستم گرفته تا افسانههای عاشقانه و خیانتهای تاریخی، این اثر غنی از نظر محتوایی و ساختاری قابلیتهای فراوانی دارد. اما شاید بزرگترین چالش در این حوزه، عدم توجه به پتانسیلهای فرهنگی و هنری شاهنامه باشد. در حالی که آثاری مانند «ارباب حلقهها» و «هری پاتر» به خاطر خلق دنیای پیچیده و جامع، موفقیتهای جهانی را کسب کردهاند، سینمای ایران نیازمند توجه به میراث فرهنگی و ادبی خود است. شاهنامه میتواند بستری برای خلق آثاری باشد که نه تنها در ایران، بلکه در سطح بینالمللی مخاطبان گستردهای پیدا کنند.
در نهایت، شاهنامه فردوسی فقط یک کتاب نیست؛ این اثر یک گنجینه فرهنگی و هویتی است که قابلیتهای بسیاری برای سینما دارد. زمانی که سینمای ایران بتواند به این گنجینه با دیدی نوین و جهانی نگاه کند، احتمالاً شاهد خلق آثاری خواهیم بود که در سطح جهانی مورد توجه قرار گیرند و هویت ایرانی را به بهترین شکل به تصویر بکشند.