در دنیایی که از طریق پیشرفتهای فناوری به سرعت در حال تکامل است، هوش مصنوعی در خط مقدم تغییرات دگرگونکننده قرار دارد. در قلب این انقلاب، دستیاران هوشمند، همراهان دیجیتالی قرار دارند که برای سادهسازی تعاملات ما با فناوری و بهبود روشی که ما در زندگی روزمره خود انجام میدهیم، طراحی شدهاند. از راهروهای شلوغ دفاتر شرکتها تا گوشههای دنج خانههای ما، این کمکهای مجهز به هوش مصنوعی به تدریج ضروری میشوند و آیندهای را نوید میدهند که در آن راحتی و کارایی نه تنها خواستهها، بلکه واقعیتهای اجتنابناپذیر هستند.
دستیارهای هوشمند تجسم ادغام هوش مصنوعی پیشرفته با رابط های کاربرپسند هستند و به افرادی که حداقل تخصص فنی دارند نیز اجازه میدهند تا از پتانسیل خود استفاده کنند. آنها نشان دهنده یک جهش قابلتوجه در تکامل هوش مصنوعی هستند که بر اساس دهه ها تحقیق برای ارائه تجربیات شخصی سازی شده که نیازها، ترجیحات و روال های فردی را برآورده میکند، ساخته شده است. همانطور که در آستانه این تغییر پارادایم فناوری هستیم، درک این موضوع ضروری است که چگونه این دستیاران مجازی در تار و پود زندگی روزمره ما ادغام می شوند و نحوه زندگی، کار و تعامل ما با دنیای اطرافمان را تغییر می دهند.
جذابیت دستیارهای هوشمند در توانایی آنها برای پیش بینی نیازهای ما و ارائه راه حل ها قبل از اینکه حتی آنها را ابراز کنیم، نهفته است. آنها نه تنها قادرند به دستورات پاسخ دهند، بلکه در طول زمان یاد می گیرند تا تعاملات پیچیده و شخصی سازی شده ای را ارائه دهند. این باعث میشود که آنها اساساً با فناوری سالهای گذشته متفاوت باشند و آنها را بهعنوان شرکای فعال به جای ابزارهای واکنشگرا قرار دهد. با هر تعاملی، آنها بینشهایی به دست میآورند، تطبیق مییابند و تکامل مییابند، و آنها را به یک دارایی ضروری در پیمایش در پیچیدگیهای زندگی مدرن تبدیل میکنند.
ادغام هوش مصنوعی در روال روزانه ما اغلب حس شگفتی را به همراه دارد. تصور کنید که با تکان دادن ملایم دستیار هوشمندتان از خواب بیدار می شوید، لیست پخش صبح مورد علاقه شما که آهنگ روز را تنظیم می کند، یا همراه مجازی شما در حین نوشیدن قهوه صبحگاهی، کارهای مهم را به شما یادآوری می کند. این سناریوها دیگر محدود به قلمروهای علمی تخیلی نیستند. آنها واقعیت امروزی هستند و نحوه مدیریت مسئولیت های شخصی و حرفه ای خود را تغییر می دهند. هوش مصنوعی به خودکارسازی کارهای روزمره کمک می کند و به ما این امکان را می دهد که روی آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنیم و به طور مؤثر بهره وری و کارایی ما را شکل می دهد.
با این حال، با قدرت زیاد، مسئولیت بزرگی به همراه دارد. فراگیر شدن دستیارهای هوشمند سؤالات مرتبطی را در مورد حریم خصوصی، امنیت و اتکای ما به فناوری ایجاد می کند. از آنجایی که این موجودات دیجیتال بیشتر با زندگی ما در هم تنیده می شوند، بسیار مهم است که این نگرانی ها را به دقت بررسی کنیم. اطمینان از ایمن ماندن داده های ما و درک پیامدهای به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی برای استفاده مسئولانه از این فناوری حیاتی است. این نیاز به تعادل بین راحتی و احتیاط دارد، رقصی ظریف بین پذیرش نوآوری و محافظت از ردپای دیجیتالی ما.
علاوه بر این، ظهور دستیارهای هوشمند تغییر قابل توجهی را در نحوه درک ما از تعامل انسان و رایانه نشان می دهد. این گواهی بر پیشرفت ما است، با این حال ما را نیز به چالش می کشد تا در ماهیت معنای انسان بودن در دنیایی که به طور فزاینده مکانیزه شده است، تجدید نظر کنیم. همانطور که ما مسئولیت های بیشتری را به هوش مصنوعی محول می کنیم، باید پیامدهای آن را بر روی قوای شناختی، سلامت عاطفی و پویایی اجتماعی خود در نظر بگیریم. فناوریای که ما ایجاد میکنیم باید در خدمت افزایش، نه کاهش، ویژگیهای ذاتی انسانی ما یعنی همدلی، خلاقیت و ارتباط باشد.
در این چشم انداز در حال تحول، دستیارهای هوشمند پتانسیل بسیار زیادی برای افزایش دسترسی و فراگیری ارائه می دهند. برای افراد دارای معلولیت، آنها میتوانند به عنوان ابزاری حیاتی عمل کنند، شکاف های ارتباطی، تحرک و استقلال را پر کنند. با تطبیق تجربیات و ارائه راه حل های قابل تنظیم، سیستم های هوش مصنوعی می توانند کیفیت زندگی را به طور قابل توجهی بهبود بخشند و فرصت هایی برای مشارکت و مشارکت ایجاد کنند که قبلاً چالش برانگیز یا غیرقابل دسترس بودند.
با نگاهی به آینده، مسیر دستیاران هوشمند نشاط آور خواهد بود. آنها میخواهند صنایع را متحول کنند، از مراقبتهای بهداشتی و آموزشی گرفته تا امور مالی و سرگرمی، و الگوهای جدید ارائه خدمات و تعامل با مشتری را هدایت میکنند. با پیشرفت در پردازش زبان طبیعی، یادگیری ماشینی و درک زمینهای، این دستیاران میتوانند از تعاملات انسانی غیرقابل تشخیص باشند و خطوط بین همکاری انسان و ماشین را محو کنند.
با شروع این سفر، پرورش روحیه کنجکاوی، آزمایش و تفکر اخلاقی ضروری است. دستیارهای هوشمند فقط ابزار نیستند، بلکه توانمندسازی عصر جدیدی از امکان فناوری هستند. آنها کاتالیزورهای تغییر هستند و از ما دعوت می کنند که در نحوه تعامل با محیط خود، نحوه ایفای نقش هایمان و چگونگی تعریف موفقیت تجدید نظر کنیم. هدف این کاوش صرفاً درک تواناییهای این متحدان دیجیتالی نیست، بلکه الهام بخشیدن به چشماندازی از جهانی است که در آن فناوری به عنوان نیروی خوبی عمل میکند و کیفیت زندگی ما را افزایش میدهد و در عین حال به انسانیت مشترکمان احترام میگذارد.
انتشارات زبان علم
حامی کتاب و کتابخوانی
بجنورد
خراسان شمالی
با ظهور و پیشرفت سریع فناوریهای هوش مصنوعی ، جهان بهسرعت در حال تغییر است و این تغییرات نه تنها نحوه کار، آموزش و تعاملات اجتماعی را متحول کرده، بلکه تأثیرات عمیقی بر خانوادهها و نقش والدین نیز داشته است. در عصر هوش مصنوعی، والدگری با چالشها و فرصتهایی بیسابقه روبرو شده است.در گذشته، والدین بیشتر بر تربیت کودکان بر اساس تجارب شخصی، سنتها و آموزشهای کلاسیک تکیه میکردند. اما اکنون، ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، از دستیارهای خانگی و اپلیکیشنهای آموزشی گرفته تا سیستمهای نظارت دیجیتال، امکاناتی فراهم کردهاند که میتوانند والدین را در مسیر تربیت کودکان یاری دهند. این فناوریها به والدین کمک میکنند تا اطلاعات بیشتری درباره نیازهای فرزندان خود کسب کنند، مهارتهای آموزشی خود را بهبود بخشند و محیطی ایمنتر و هوشمندانهتر برای رشد کودکان فراهم کنند.
با این حال، این امکانات همراه با چالشهایی است. مسئله حفظ حریم خصوصی کودکان، وابستگی بیش از حد به فناوری، و نحوه مدیریت استفاده کودکان از دستگاههای هوشمند از جمله موضوعاتی است که والدین باید با آنها دست و پنجه نرم کنند. علاوه بر این، والدین نیاز دارند که در این عصر، نه تنها به کودکان خود مهارتهای زندگی در دنیای دیجیتال را بیاموزند، بلکه تواناییهای تفکر انتقادی و خلاقیت آنها را نیز تقویت کنند تا بتوانند در مواجهه با تغییرات آینده موفق باشند.
انتشارات زبان علم
حامی کتاب و کتابخوانی
بجنورد
خراسان شمالی
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهره نیلی: دوم آوریل برابر با سیزدهم فروردین، زادروز هانس کریستین اندرسن، خالق قصههای ماندگاری چون «دخترک کبریت فروش» و «جوجه اردک زشت» است. سال ۱۹۶۷، «یلا لپمن»، پایهگذار کتابخانه بینالمللی مونیخ و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان پیشنهاد کرد روزی به نام «روز جهانی کتاب کودک» تعیین شود؛ با پیشنهاد او موافقت کردند و دومین روز از ماه آوریل را به این روز اختصاص دادند.
اما این همه ماجرا نبود؛ بلکه جایزهای هم به نام این قصهپرداز و نویسنده مطرح دانمارکی بنیان گذاشته شد. جایزه هانس کریستین اندرسن هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده یا تصویرگر داده میشود. تاکنون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسنزاده، محمدرضا یوسفی و محمدهادی محمدی در بخش نویسندگی و نسرین خسروی، محمدعلی بنیاسدی و پژمان رحیمیزاده در بخش تصویرگری نامزد دریافت این جایزه شدهاند. جایزهای که آن را «نوبل کوچک» هم میدانند اما تنها فرشید مثقالی، تصویرگر «ماهی سیاه کوچولو»، «عمو نوروز» و «پسرک چشم آبی» توانسته این جایزه را از آن خود کند.
چرا نویسندگان ایرانی نتوانستهاند برنده جایزه اندرسن باشند؟ اصلاً چرا ادبیات کودک و نوجوان ما نتوانسته توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن یا برگردانهای ضعیف آثار نویسندههای ایرانی برمیگردد؟ علت این مساله را باید در ضعف تالیف جستوجو کرد یا عوامل دیگر بر آن تاثیر میگذارند؟
بعضی معتقدند زبان فارسی در مقایسه با زبانهایی مثل انگلیسی، محدوده جغرافیایی کوچکتری را دربرمیگیرد و این مساله، قطعاً روی جهانی شدن کتابهای ما تأثیر میگذارد. طبیعی است کتابی که به فارسی نوشته شده، در گام نخست، تنها برای فارسیزبانان قابلفهم است. از اینرو ترجمه آثار برتر ایرانی به زبانهای دیگر، ضرورتی است که باید به آن توجه شود زیرا ترجمه، اگر هدفمند و حرفهای باشد میتواند به جهانی شدن کتابهای کودک و نوجوان ایرانی کمک کند.
کیفیت ترجمه، انتخاب زبان هدف، همکاری با ناشران بینالمللی و بازاریابی مناسب از جمله عواملی است که موجب موفقیت کتابهای کودک و نوجوان ایرانی در بازارهای جهانی میشود و روشن است که دستیابی به این موارد از عهده و توان اقتصادی ناشران خصوصی خارج است و لازم است زمینههای رسیدن به این مهم از سوی متولیان فرهنگی و ناشران دولتی فراهم شود. به عبارتی وزارت فرهنگ و ارشاد و ناشران دولتی باید همت کنند و به دور از نگاهها و تفکرات ایدئولوژیک و سلیقهای به ترجمه آثار برتر ایرانی به زبانهای دیگر توجه کنند.
برخی دیگر از فعالان و پدیدآورندگان کتاب کودک و نوجوان به نقش مهم آژانسهای ادبی در جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ایران اشاره میکنند و آژانسهای ادبی را پل ارتباطی میان نویسندگان، تصویرگران، ناشران و بازارهای بینالمللی میدانند که میتوانند تأثیر بزرگی در جهانی شدن آثار داشته باشند. چراکه یکی از بزرگترین چالشهای نویسندگان و حتی تصویرگران ایرانی، دسترسی محدود به ناشران خارجی است. آژانسهای ادبی از طریق شبکههای ارتباطی خود میتوانند کتابهای کودک و نوجوان ایرانی را به ناشران بینالمللی معرفی کرده و با شناختی که از بازار جهانی دارند، کتابها را به درستی انتخاب و ترجمه کنند. همچنین این امکان را برای تصویرگران ایرانی فراهم میکنند تا با ناشران خارجی همکاری کنند. همچنین شانس حضور در جشنوارههای مختلف و کسب جایزههای متعدد جهانی را بیشتر و هموارتر میکنند.
اما از دیرباز تاکنون، یکی از اصلیترین شرایط برای جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ایران به رسمیت شناختن قانون کپیرایت بوده و هست. کپیرایت، یکجور مبادله است. دو کشور، کتابهای خود را با یکدیگر رد و بدل میکنند و در این داد و ستد با سلیقه یکدیگر آشنا میشوند. تا زمانی که ما قانون کپیرایت را نپذیریم، راه به جایی نمیبریم و نمیتوانیم با مردم جهان، ارتباط درست، محترمانه و قانونمندی داشته باشیم و از دلایل جهانی نشدن ادبیات کودک و نوجوان خود بگوییم.
امروز دوم آوریل برابر با ۱۳ فروردین، روز طبیعت و البته روز جهانی کتاب کودک است. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که مهمترین نهاد فرهنگی مرتبط با این گروه سنی است، چه برنامه خاصی برای این روز تدارک دیده؟ انجمن نویسندگان و تصویرگران کودک و نوجوان چه رویداد ویژهای برگزار کردهاند؟ صداوسیما، در تمام این سالها، چند برنامه تأثیرگذار برای ترویج کتابخوانی ساخته؟ چند فیلم یا پویانمایی جذاب بر اساس قصههای ایرانی تولید شده؟ شورای کتاب کودک به عنوان نماینده دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان در ایران، جز ترجمه و انتشار پیام و پوستر روز جهانی کتاب کودک، چه کرده است؟
همه این پرسشها ما را به یک پاسخ روشن میرساند. روز جهانی کتاب کودک در ایران گم شده و انگار زمان آن نرسیده تا دست از شعار دادن برداریم و کودکی را به رسمیت بشناسیم.
جهت دریافت جزوات و نمونه سوالات کامل استاد حمید خسروی خواجه ها به صفحه استاد در گاما مراجعه کنید :
https://gama.ir/teacher/@Hkhosravi54