
پدیده نگهبانان ادبی و فیلترهای ایدئولوژیک؛
مردم دیگر برای لذتبردن مطالعه نمیکنند
مطالعه برای سرگرمی در حال کمرنگ شدن است و یک استاد دانشگاه انگلیسی معتقد است، نقش نگهبانان ادبی که اولویت را به دیدگاههای ایدئولوژیک میدهند، بیش از تنبلی یا گوشیها در این روند مؤثر است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از انرید، خواندن واقعاً لذتبخش است اما گزارشهای مختلف نشان دادهاند که هر ساله افراد کمتری برای لذت شخصی مطالعه میکنند. پس از انتشار آماری که نشان میدهد تنها یکچهارم پسران هشت تا هجده سال در اوقات فراغت خود مطالعه میکنند، یک مطالعه مشترک از دانشگاه فلوریدا و کالج دانشگاه لندن نشان داد که شمار آمریکاییهایی که برای لذت مطالعه میکنند از سال ۲۰۰۳ تاکنون ۴۰ درصد کاهش یافته است. مطالعه، بهطور مشهور، بسیار مفید است، بنابراین مشخص است که مشکلی جدی وجود دارد.
بسیاری از تحلیلگران این کاهش را به تنبلی خوانندگان یا افزایش زمان صرف شده در گوشی نسبت میدهند. اما آیا ممکن است کاهش مطالعه برای لذت شخصی تا حدی به این دلیل باشد که بسیاری از آثار خواندنی دیگر چندان سرگرمکننده نیستند؟
رمانها بهویژه کاهش علاقه شدیدی را تجربه کردهاند، حتی اگر رمانهای جذاب هنوز هم نوشته شوند. صنعت نشر تصمیم گرفته است که آثار باید از فیلتر «نگهبانان» عبور کنند، افرادی که به ندرت به لذت خام و ساده توجه دارند. اکنون به مرحلهای رسیدهایم که برنده شدن یا فهرست شدن برای یک جایزه کمتر به معنای توصیه است و بیشتر به معنای رد شدن غیرمستقیم توسط آن جایزه. جان بوین، رماننویسی بسیار لذتبخش، اخیراً در فهرست طولانی جایزه پولاری قرار گرفت، اما سپس با کمپین شخصی نویسندگان دیگر که نگاهی متعصبانه داشتند مواجه شد. تا زمانی که جایزه خود را لغو کرد و بوین را به دلیل نظرات شخصیاش محکوم نمود، چندین کتاب او در صدر جدول پرفروشهای ایرلند قرار گرفته بود.
کاهش علاقه به مطالعه برای لذت شخصی پدیدهای است که سالهاست توجه محققان و نویسندگان را جلب کرده است. فیلیپ هِنشر نویسنده و استاد دانشگاه لندن طی مقالهای با نگاهی تیزبینانه، این کاهش را صرفاً نتیجه تنبلی یا رقابت با رسانههای دیجیتال نمیداند و نقش «نگهبانان ادبی» در صنعت نشر و نظام آموزشی را پررنگ میکند. این نگهبانان، به جای توجه به جذابیت و لذت آثار، تمرکز خود را بر معیارهای ایدئولوژیک و اجتماعی گذاشتهاند؛ امری که باعث میشود کتابهای سرگرمکننده و رمانهای جذاب کمتر مورد توجه قرار گیرند و نسلهای جدید تجربه شیرین کشف آثار کلاسیک یا لذتبخش را از دست بدهند.
هِنشر با مثالهایی از جایزههای ادبی و نویسندگان معاصر، نشان میدهد که گاهی آثار شاداب و گیرا به دلیل مخالفتهای ایدئولوژیک یا سختگیریهای داوران، از مسیر توجه عمومی کنار گذاشته میشوند. او به کتابخانهها و مدارس نیز اشاره میکند که در بسیاری موارد، نسخههای کلاسیک و محبوب نسلهای گذشته را حذف کردهاند و به جای آن، آثاری را توصیه میکنند که اولویتشان بیشتر تایید دیدگاههای اجتماعی و سیاسی است تا ایجاد لذت و سرگرمی.
پیام مقاله روشن است: اگر قرار باشد لذت و شوق خواندن قربانی استانداردهای ایدئولوژیک شود، مطالعه به یک فعالیت خشک و تحمیلی تبدیل خواهد شد و نسلهای آینده ممکن است از تجربهی جذابیت ادبیات محروم شوند. هِنشر با لحنی طنزآلود و کنایهآمیز، به خوانندگان هشدار میدهد که بازگرداندن لذت به مطالعه نه تنها ممکن، بلکه ضروری است و برای این کار باید از دست این نگهبانان سختگیر آزاد شد.