
یادداشت میهمان؛
سخیف نویسی محصول فضای مجازی
یک پژوهشگر زبان فارسی معتقد است؛سلطۀ ارزشی فرهنگ بیگانه که در ادبیات امروز وارد شده، از میان روایتهای داستانی سربرمیآورد که گرایش دستهای از نسل جوان امروز ایران را به پذیرش بیچونوچرای آن نمایش میدهد. در تقابل نظام فرهنگی خود و دیگری، دیگری دارای مرکزیت میشود و خودی در حاشیه جای میگیرد.
سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سوسن پورشهرام، پژوهشگر ادبی: وجود و حضور فضای سایبری یا در مفهوم عامه فضای مجازی، از طرفی ارتباط خوبی بین اقشار مختلف با فرهنگها و اندیشههای متفاوت ایجاد کرده که بسیار حائز اهمیت است و از سوی دیگر بر ذهن و زبان مخاطب ایرانی بهویژه جوانان تأثیر بسزایی گذاشته تا آنجا که سبب شده، مخاطب ایرانی بهسمتوسوی نوعی شفاهینویسی و کاربرد واژهها و عبارات غیرفارسی و بیگانه و گاه سخیف و نادرست گرایش یابد. بحث زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، دو مقولهای است که در این نوشتار به آن اشاره میشود. درواقع، این نوشتار بر آن است که هر چند کوتاه و موجز روند اثرگذاری فضای سایبری را بر متون ادبی، بهویژه رمان و آثار منثور دورۀ معاصر بسنجد و از منظر پژوهشگری دغدغهمند سیر نزولی درک و فهم و حتی بهکارگیری زبان فارسی را واکاوی نماید.
زبان بازتاب اندیشه و درک آدمی از هستی و ابزاری برای کنش متقابل اجتماعی در فرایندهای ارتباطی است. در حقیقت، زبان بازتاب جهان است و جهان بازتاب هستی. «زبان به انسانها اجازه میدهد تا فرهنگ را بیافرینند تجربهها را انباشت کنند و شیوههای رفتاری یکسان را از نسلی به نسل دیگر انتقال دهند» (قنادان، ۱۳۷۵: ۹۷).
بنابراین، زبان با بیان اندیشهها و انتقال معانی، بهمثابۀ یکی از بارزترین عناصر فرهنگی جامعه ایفای نقش میکند و یک فرهنگ بالنده برای تکامل خود باید توانایی تبادل با سایر فرهنگها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد. تبادل دانش و بینش، همواره، عاملی برای رشد و تعالی فرهنگها بوده و یاریگر جامعه برای رسیدن به آرمانهای انسانی و ارتقای ارزشهاست. در حقیقت، زبان با هر تحول اجتماعی، اقتصادی و… خود را با تحولات زمان سازگار و همراه میکند و پابهپای دگرگونیها پیش میرود (رک: زارعی دانشور ،۱۳۸۲: ۱۳۸؛ کشانی، ۱۳۷۵: ۹ و ۱۰).
به این ترتیب، باید از زبان بهعنوان یک ابزار ارتباطی، درست استفاده کرد تا کارکردی مناسب نیز داشته باشد. چنین نگرشی ایجاب میکند که در کنار دلبستگی به زبان بهعنوان میراث گذشتگان، با دیدی منطقی و به دور از تعصب، با واژهسازی و در صورت لزوم وامگرفتن از عناصر زبانی بیگانه، دامنۀ پوشش زبان را گسترش داد. وامگیری از زبانهای بیگانه نه تنها مانع از بیانِ روشن و دقیقِ عمیقترین و مهمترین نکتههای علمی و فلسفی نمیگردد، بلکه سبب باروری زبان نیز خواهد شد. شیوهای که در بسیاری از کشورها معمول است.
زبان انگلیسی که اکنون از رایجترین زبانهای علمی جهان به شمار میآید یکی از این نمونههاست. در این زبان که خود یکی از شعبههای زبان ژرمنی است بیش از هشتاد درصد اصطلاحات علمی و فنی و فلسفی از ریشۀ لاتینی است. زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنا نیست. درحقیقت، تغییر جزو ذات زبان است و از آن گریزی نیست. تلاش برای جلوگیری از این تغییر همیشه با ناکامی همراه بوده است. از راه همین تغییرات بوده که فارسی میانه از فارسی باستان و فارسی کنونی از فارسی میانه جدا شده است (رک. باطنی ،۱۳۷۴: ۱۴- ۱۲)؛ بنابراین نباید ورود لغات بیگانه را آسیبی برای زبان دانست بلکه باید با ارائۀ راهکارهای مناسبی چون واژهگزینی درست و کاربردی در برابر لغات بیگانه، آموزش مترجمان متخصص برای ترجمه منطقی و اصولی، آگاهی از اصول و شیوههای جهانی واژهگزینی، آگاهی از قوانین واژهگزینی در علم و صنعت جهان امروز و… زبان را از آسیب ورود لغات جعلی و نادرست حفظ کرد، البته آنچه کمتر و مهجورتر مانده و به عبارتی، در ادبیات امروز به حاشیه رانده شده، فرهنگ ایرانی است:
سلطۀ ارزشی فرهنگ بیگانه که در ادبیات امروز وارد شده، از میان روایتهای داستانی سربرمیآورد که گرایش دستهای از نسل جوان امروز ایران را به پذیرش بیچونوچرای آن نمایش میدهد. در تقابل نظام فرهنگی خود و دیگری، دیگری دارای مرکزیت میشود و خودی در حاشیه جای میگیرد. چگونگی اعتباربخشی به فرهنگ دیگری نتیجۀ بیارزششمردن فرهنگ خودی میشود و در متنهای معاصر، شخصیتهای داستانی، آرزوی زندگی در جامعۀ غربی را در سر میپرورانند و اهمیت و اعتبار چندانی برای فرهنگ خودی قائل نیستند. این وادادگی را میتوان نادیدهانگاری فرهنگی نامید که در فرهنگ برخی کشورهای جهان سوم رخ داده است و به نظر میرسد نشانههای متنی هم آن را تأیید کند. با توجه به اینکه پیروی از این نظام ارزشی بیچونوچرا فرهنگ غربی را تأیید میکند میتوان به این نتیجه رسید که در سالهای اخیر اغلب نسل جوان روشنفکر ایرانی جویای رهایی از فرهنگ خودی و رویآوردن به فرهنگ غربی هستند. همان که سالها پیش از این جلال آلاحمد آن را با مفهوم غربزدگی مطرح کرده بود.
در برابر واژهها و مفهومهای جدید کشورهای پیشرفته سه راهحل وجود دارد: ۱. گرفتن واژههای خارجی به عین لفظ؛ ۲. ترجمه؛ ۳. راه میانی، یعنی هم ترجمه و هم گرفتن واژهها (رک: فرشیدورد، ۱۳۸۵: ۱۳۱). در حقیقت، استفاده از لغات و تعبیرات ترجمهای اگر واضح و برخلاف ساختهای دستوری نباشند، نه تنها خطری برای زبان ندارند بلکه سبب توانگری و پیشرفت زبان هم میگردند. از آن جملهاند اصطلاحات و کلماتی مثلِ در رابطه، روی کسی حساب کردن، نقش بازی کردن و....
گروهی که این گونه تعبیرات را خطر اصلی برای زبان میشمارند، میپندارند این عناصر زبان، ما را فرنگی میکند. در پاسخ باید گفت که هرگز چنین نیست، زیرا این لغات فرنگی است که زبان را فرنگی میسازد نه تعبیرات ترجمهای فرنگی. البته باید دانست که هیچگاه نباید بدون جهت از کلمات خارجی استفاده کرد مگر اینکه برای بیان مطلب خود چارهای جز کاربرد آنها نباشد و در صورت اجبار و نیاز هم تا حد امکان، الفاظ و اصطلاحاتی را باید وارد کرد که مربوط به افکار جدید و مسائل علمی باشد و در زبان خود نظیری برای آنها نداشته باشیم (افشار به نقل از محمد علی فروغی، ۱۳۳۰: ۱۸-۱۶).
درحقیقت، واژههای بیگانه به ضرورت وارد زبان میشوند پذیرش پارهای از آنها که نماینده یا نام یک ابزار صنعتی مثل سینما، رادیو، تلویزیون، تلفن و… است اجتنابناپزیر است؛ همچنین وقتی این اشیاء را وارد کشور میکنیم عباراتی که کاربرد آنها را نشان میدهد نیز بهناچار وارد میشوند. ازطرفی، بسیاری از اصطلاحات علمی و فنی به فارسی ترجمه و بهخوبی هم مورد قبول بیشتر کاربران واقع شدهاند، از قبیل سختافزار، نرمافزار، صفحه کلید و مانند آن، اما تعداد کلماتی که به صورت انگلیسی آن مورد استفاده قرار میگیرند بسیار بیشترند و هنوز بین مترجمان درباره کلماتی از قبیلInternet/RAM/Click/ Mouse اتفاقنظر وجود ندارد.
به یاد داشته باشیم که زبان فارسی تنها زبان فردوسی نیست، بلکه زبان شیرین سعدی و حافظ شیرازی نیز هست که زمانی توسط سیه چشمان کشمیری زمزمه و شهد و شکر آن توسط ترکان سمرقندی مزمزه میشده است. نکته جالب آنکه سبک عراقی در شعر ایران شاهد این مدعاست که به کارگیری لغات غیرفارسی اگر توسط افراد زبده و باآگاهی و بینش به کار برده شوند نه تنها آسیبی به زبان نمیرساند، بلکه به آن غنای بیشتری نیز میبخشد. شاید شعری از حافظ بهترین شاهد این مدعا باشد (رک: نعمتی، ۱۳۸۴: ۱۱۸-۱۰۷؛ صفارزاده، ۱۳۸۰: ۲۱).
از دل نوشتم نزدیک دوست نامه انی رأیت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
در انتها باید گفت:
اقتباس الفاظ از زبانهای دیگر، رایجترین شیوۀ پدیدآوردن کلمات جدید است. زبان هیچ قوم متمدنی نیست که شامل شمار فراوانی از لغات بیگانه نباشد. درحقیقت، دلبستگی افراطی یا شناخت نادرست از زبان و کارکردهای آن سبب شده که گهگاه زبان را بهصورت یک نماد ملی در آستانه نابودی ببینیم. دیدگاهی که به ما اجازه میدهد حتی برای واژههای بیگانهای که از دوران کودکی با آن آشنا شدهایم، جایگزینهای نامناسب قرار دهیم یا از واژههای مرده زبان کمک بخواهیم. فرایند پیشنهاد کلمات و ترکیبهای بومی، فرایندی لازم و مؤثر است به شرط آنکه وظیفۀ آن انتخاب تصمیمی منطقی در برابر آیندۀ زبان باشد و نه بازخوانی و بازنویسی گذشتۀ
کتاب شناخت
افشار، ایرج به نقل از محمد علی فروغی، «نفوذ زبانهای بیگانه در زبان فارسی»، مجله آموزش و پرورش، سال ۲۵، شماره ۶ و۷، آبان و آذر ۱۳۳۰
باطنی، محمد رضا، ماهنامه آدینه - ویژه نامه گفتوگو - شهریور ۱۳۷۲
زارعی دانشور، علی، «اصول دستوری لغت سازی علمی و فنی در زبان فارسی معاصر» دانشگاه تهران، شماره ۱۶۵، بهار ۱۳۸۲
صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمه، نشر همراه، ۱۳۸۰
فرشیدورد، خسرو، مسأله درست و غلط، نگارش و پژوهش در زبان فارسی، تهران: سخن، ۱۳۸۷
قنادان و همکاران، مفاهیم کلیدی جامعه شناسی، تهران: نشرآوای نور، ۱۳۷۵
کشانی، خسرو، اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ،۱۳۷۵
نعمتی، مجید، «تأثیر منفی زبان انگلیسی بر زبان فارسی از طریق ترجمههای غلط و متون مطبوعاتی»، پژوهش زبانهای خارجی، بهار ۱۳۸۴