سرویس علم خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، صحبت درباره آغاز گیتی همواره جزو بحثهای مناقشه برانگیز میان فیلسوفان و فیزیکدانان بوده است. بیش از ۲۰۰۰ سال پیش اندیشه فیلسوفان طبیعی اینگونه بوده است که گیتی همواره ازلی و نادگرگون بود در واقع اینگونه پنداشته میشد که گیتی آغازی نداشت و همواره آنگونه که بوده که اکنون هست؛ اما پرسیدن این سوال که آیا میتوان آغازی را برای گیتی متصور شد؟ و اینکه همه چیز آغازی داشته و گیتی به روشنی در گذشته با آنچه امروز میبینیم، تفاوت آشکار داشته است، ایدههای نوین و پیشتازانهای هستند که در دل فیزیک و فلسفه باقی مانده است.
دهه ۱۹۲۰ میلادی دو کیهانشناس جوان و باهوش یکی الکساندر فریدمان اهل روسیه و دیگری ژرژ لومیتره از بلژیک دیدگاه دانشی ما را از ماهیت گیتی دگرگون کردند این دو دانشمند به طور کامل اساس و عصاره دیدگاه انقلابی آلبرت انیشتین از فضا - زمان و ماده را دریافتند آنها نشان دادند که فضا و زمان ایستا نیست در واقع آنها میگفتند همانطور که نمیتوان مدادی را روی نوک تیزش ایستاد فضا نیز نمیتواند ایستا باشد گیتی میبایست منبسط و یا متراکم شود.
بهرام مبشر استاد تمام دانشگاه کالیفرنیا و یک ایرانی در کتاب خاستگاه، به روایت داستان آغاز گیتی و آدمی و بر مبنای پژوهش های علمی به آن پاسخ داده است. پروفسور ژان رونه روا اخترفیزیکدان و استاد دانشگاه لاوال کانادا درباره این اثر میگوید خاستگاه جامعترین دیدگاه نسبت به گیتی را از دریچه دانش نوین و جدید ارائه میدهد با خواندن این اثر گیرایی یک فیلم شاهکار یا رمانی شورانگیز را احساس خواهید کرد. چه یک دانشمند حرفهای باشید و یا یک فرد عادی مشتاق دانش مقدار زیادی از کتاب را خواهید آموخت.
حسن فتاحی، ضحی نصر و مریم سلیمانی سه مترجم این اثر هستند. فتاحی درباره این اثر میگوید، ترجمه این کتاب برای جامعه علمی ایران و علاقهمندان به علم ضرورت جدی داشت چرا که نویسنده در این کتاب تصویری جامع و جذاب از جهان را ارائه میدهد که در برنامههای درسی رسمی امروز کشور کمتر به آن پرداخته شده است
شرح مفصل گفتوگوی حسن فتاحی با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) را در ادامه میخوانید.
دربارهی ساختار کلی کتاب توضیح دهید که از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
پرسش بسیار خوبی است. کتاب را میتوان به سه بخش کلی فیزیک و زمینشناسی و زیستشناسی تقسیمبندی کرد. اما تقسیمبندی دقیقتر آن اینگونه است: دو فصل نخست مبانی تفکر علمی، دو فصل بعدی یعنی سوم و چهارم بخش فیزیک بزرگمقیاس و ریزمقیاس که به ترتیب به فضا-زمان و ذرات-میدانها میپردازد. فصل پنجم تا دهم بخش کیهانشناسی است. از فصل یازده تا پانزدهم اخترفیزیک است. سه فصل شانزدهم تا هجدهم زمینشناسی است. از فصل نوزدهم تا بیست و پنجم زیستشناسی است و فصل بیست و شش جمعبندی از کل کتاب و بینشی است که در پی خواندن این کتاب به دست میآید. در نسخهی فارسی نمایه به دو بخش تقسیم شده است. نمایهی عمومی و نمایهی نامها. چون نامهای دانشمندان در کتاب زیاد بود، نامها را جداگانه نمایه کردیم. همچنین واژهنامهای هم به کتاب افزودهایم که خوانندگان واژههای انگلیسی و برابرنهادهای فارسیاش را بیاموزند. جا دارد از یکی از دانشمندان نامبردار کانادایی، پروفسور ژان رونه روآ هم بسیار قدردانی کنیم. او اخترشناس اهل قلمی است که کتابهایش بسیار خوش درخشیدهاند. هم در جهان انگلیسیزبانها و هم فرانسویزبانها. ژان رونه روآ هم کتاب را بسیار با دقت خواند و مقدمهای برای کتاب نوشت. کتاب دو فهرست دارد. یکی فهرست کوتاه و دیگری فهرست بلند. همچنین نسخهی فارسی آن در ۵۱۵ صفحه و تمامرنگی با جلد سخت چاپ شده است. دلیل اینکه کتاب را رنگی چاپ کردیم، همانند کتاب انگلیسیاش، دو چیز بود. نخست اینکه این کتاب به هر زبانی ترجمه شده، تمامرنگی بوده و دیگر اینکه بسیاری از عکسها و نمودارها چناناند که اگر سیاهوسفید شوند نامفهوم خواهند بود.
از جزئیات هر یک از بخشها بیشتر بگویید که هر بخش که موضوعهای خاصی دارد؟
کتاب مورد بحث یک اثر علمی آموزشی است که ساختار منظمی دارد و با هدف آموزش دقیق و عمیق طراحی شده است. هر فصل با اهداف آموزشی آغاز میشود تا خواننده بداند چه مطالبی را باید بیاموزد. سپس درسنامه اصلی ارائه میشود و در پایان فصل، چکیده و پرسشهایی برای مرور و سنجش یادگیری آمده است. این طراحی به خواننده و همچنین دبیر یا استاد کمک میکند که آموزش هدفمند و مؤثری داشته باشند. پرسشهای پایان فصل طوری طراحی شدهاند که خواننده را به مطالعه و مرور چندبارهی متن وامیدارند.کتاب با بهرهگیری از شکلها، جدولها و جعبههای توضیحی تلاش میکند مفاهیم را عمیقتر و بهتر منتقل کند. همچنین، هر فصل با نقلقولی از اندیشمندان یا شاعران آغاز میشود که به زیبایی و الهامبخشی متن میافزاید. در انتهای کتاب نیز اشعاری از کلیم کاشانی و تقدیمنامههایی از سوی مترجمان به افراد مختلف آمده که وجه انسانی و فرهنگی کتاب را تقویت کرده است.چهار فصل نخست کتاب به فیزیک اختصاص دارد. فصل اول با عنوان «پیشدرآمد و چشمانداز»، تصویری کلی و تاریخی از مفاهیم بنیادی فیزیک ارائه میدهد؛ از جمله ثابتهای فیزیکی، یکاها، و قوانین بنیادی مانند حرکت و انرژی. فصل دوم به تاریخ تحول تفکر علمی اختصاص دارد و از نخستین مدلهای شناخت گیتی تا انقلاب علمی را بررسی میکند. فصل سوم با تمرکز بر فضا و زمان، به دیدگاههای نیوتن و اینشتین میپردازد. فصل چهارم نیز به ذرات بنیادی و میدانها و نیروهای طبیعت اختصاص دارد و مفاهیمی چون پادذرهها و پاریته را معرفی میکند.فصلهای پنجم تا پانزدهم به کیهانشناسی میپردازند؛ از مهبانگ، تشکیل عناصر سبک و نخستین اتمها، تا ساختارهای بزرگ گیتی مانند کهکشانها، ستارگان، و سامانههای سیارهای. این بخش به پرسشهایی چون منشأ ماده، انرژی تاریک و زیستپذیری میپردازد.در ادامه، سه فصل به زمینشناسی اختصاص دارد. این بخش به چگونگی شکلگیری زمین، مانگ (ماه)، قارهها، اقیانوسها، جو و ویژگیهای زمین به عنوان سیارهای زیستپذیر میپردازد.بخش پایانی کتاب به زیستشناسی اختصاص دارد و شامل فصلهای نوزدهم تا بیستوپنجم است. در این بخش، مباحثی چون شکلگیری شرایط زیست، ساختار مولکولهای زیستی، پیدایش سلولها، تکامل زیستی، و خاستگاه انسان، زبان، فرهنگ و تمدن بررسی میشوند.کتاب با نثری علمی، دقیق و درعینحال قابلفهم نگاشته شده و بهخوبی از ابزارهای بصری و ساختار آموزشی برای انتقال مفاهیم بهره گرفته است. این اثر میتواند راهنمایی ارزشمند برای دانشآموزان، دانشجویان و علاقهمندان به علوم پایه باشد.
اصلیترین ضرورت ترجمه این اثر چه بوده است؟
ترجمه این کتاب برای جامعه علمی ایران ضرورتی جدی دارد، چرا که میتواند خلأهای مهم آموزشی را در سه گروه اصلی مخاطبان پر کند: دانشآموزان، دانشجویان و معلمان. نظام آموزشی کشور بهشدت کنکورمحور و مبتنی بر حفظکردن است و در نتیجه، بسیاری از دانشآموزان حتی پس از پایان مدرسه، توانایی توضیح سادهای درباره مفاهیم علمی بنیادین مانند مهبانگ، تحول زمین، یا سازوکار حیات را ندارند. این کتاب با زبان ساده و شیوا، و با تأکید بر تحریک حس کنجکاوی، میتواند جای خالی چنین دانشی را پر کند.در دانشگاه نیز، آموزش علمی اغلب جزیرهای و تخصصی است. دانشجویان رشتههای مختلف اطلاعات کمی از حوزههای علمی دیگر دارند. این در حالیست که درک بینرشتهای از موضوعاتی مانند کیهانشناسی، زیستشناسی، زمینشناسی و اخترشناسی برای همه، از علوم پایه گرفته تا علوم انسانی، اهمیت دارد. این کتاب تصویری جامع و جذاب از جهان ارائه میدهد که در برنامههای درسی رسمی کمتر به آن پرداخته شده است.معلمان هم به دلیل مشکلات معیشتی و فشردگی کاری، فرصت کافی برای بهروزرسانی دانش خود ندارند. این کتاب میتواند برای آنها مرجعی ارزشمند باشد تا سطح دانش علمی خود را ارتقا دهند و آموزش بهتری ارائه دهند.در نهایت، پیشنهاد میشود کتاب بهطور کامل و فصلبهفصل مطالعه شود، به تصاویر توجه شود و به پرسشهای پایان فصلها پاسخ داده شود. اگر در دانشگاه تدریس شود، بهتر است بهصورت یک کورس سه واحدی و با همکاری دو استاد ارائه شود و از روشهای گروهی برای ارائه محتوا توسط دانشجویان یا دانشآموزان استفاده شود. این کتاب میتواند نقطهی آغازی برای تقویت تفکر علمی در سطوح مختلف آموزشی کشور باشد.
فکر میکنید این کتاب چگونه میتواند جای پای خود را در ایران باز کند؟
راستش را بخواهید پاسخ به این پرسش هم آسان است و هم دشوار. آسان از این جهت که اگر نهادهایی همچون آموزش و پرورش از کتاب استقبال کنند یا دانشگاهها در دستور کار تدریس قرار دهند، کتاب جای پای خود را باز میکند. کتاب به دل مدارس و دانشگاهها میرود. خوانده میشود، دیده میشود، بررسی میشود. در دبیرستانها معلمها با خواندنش به دانشآموزانشان دانش میآموزند و بسیاری دیگر
اما دشوار است، چون طی کردن همین فرایند بسیار دشوار است. وقتی مدیر مدرسهای میگوید کتاب به درد کنکور نمیخورد، چه باید گفت؟ یا وقتی استادی میگوید حوصله رفرنس جدید و درسی مبتنی بر این کتاب را ندارد، چه میتوان گفت.
البته ناگفته نماند که استادان و دانشآموزان و معلمانی هم بودند و هستند که بسیار استقبال کردهاند از کتاب. بگذارید ما مترجمان دقیقتر بگوییم که دوست داریم کتاب چگونه در ایران جا بیفتد. این کتاب باید در کتابخانهی مدرسه یا دانشگاه باشد. متعلق به همه باشد نه یک نفر که آن را خریده است. همه کتاب را بخوانند و بیاموزند. همچنین آرزوی قلبی ما و نویسنده این است که کتاب به دبیرستانهای شهرهای کوچک ایران برود. به لاهیجان و زرند و کاشمر و سلماس برود. آنقدر کتاب را بخوانند و از ما دربارهاش بپرسند که کتاب به قول قدیمیها ورقورق شود.
یکی از مواردی که در کتاب چشمگیر است استفاده از واژگان فارسی اخترشناسی و فیزیک است. چرا استفاده از واژگان فارسی را ترجیح داد و چه اندیشهای پشت این کار نهفته است؟
اجازه دهید پاسخ این پرسش را از دل مقدمهای که برای کتاب نوشتهایم، بدهیم. ما در آنجا اشاره کردیم که چرا ضرورت دارد زبان دانشی فارسی را پدافند کنیم. یکی از مهمترین کارهایی که در برگردان فارسی این کتاب رعایت کردهایم، پاسداشت زبانِ دانشیِ فارسی است. تا آنجا که میشد و میتوانستیم برابر فارسی واژگان دانشی را به کار گرفتهایم. پیش از هر سخنی باید از تنی چند از دانشمندان والامقام کشورمان یاد کنیم که بسیار برای بلندآوازگی و سرافرازی زبان دانشیِ فارسی کوشیدهاند. استاد محمود حسابی از نخستینها بود و در فیزیک واژگان بسیاری را ساخت. او نشان داد که زبان فارسی برای ساختن واژگانِ دانشی بسیار تنومند و توانمند است. تنومندتر از زبان عربی که در بسیاری موارد واژگان آن را به شکل نادرست و در جای نادرست استفاده میکنیم. استاد لطیف کاشیگر و استاد عبدالحسن بصیره، استاد موسی اکرمی، همچنین اعضای فرهنگستان علوم، در ساختن و تولید واژگانِ دانشی بسیار تلاش کردهاند. دانشمند دیگری هم که چندی پیش از میان ما رفت و چشم از جهان فروبست، اخترفیزیکدان نامبردار ایرانی در رصدخانه یا همانگونه که خودش میگفت، در نِپاهشگاه پاریس، استاد محمد حیدری ملایری بود.
ایران یکی از کشورهای کهن جهان است و زبان فارسی ستون اصلی فرهنگ و تمدن آن. امروزه جهان، شتابان در دانش پیش میرود. حال اگر بخواهیم جامعهی ایرانی را در جریان پیشرفتهای دانشی و فناورانه بگذاریم، نیازمند زبان دانشی درستی هستیم که توانا و پویا باشد. زبان فارسی این توانایی و پویایی را دارد که برای واژگان دانشی که در جهان مدرن ساخته میشود، واژهیابی و واژهسازی کند. ما در این کتاب تا جایی که امکان داشت در کنار واژگان جاافتادهی جاری، واژگان فارسیِ دانشی را هم بهکار بردهایم. افسوسمندانه بسیاری از ناشران و مترجمان و نویسندگان، یا از سر ندانستن یا از سر بیحوصلگی یا شاید هم از سر تنبلی و سستی، به گزینش واژگان هیچ توجه و دقت کافی ندارند و نمیدانند کوتاهی در پاسداشت زبان فارسی، بهویژه زبان دانشیِ فارسی چه پیامدهای ناگوار فرهنگی و دُشآمدهای زبانی و تمدنی برای ایران دارد. برای نمونه در زبان فارسی برای واژهی solar system دو برابر فارسی خوبِ «سامانهی خورشیدی» و «راژمان خورشیدی» را داریم؛ اما کماکان در اثر بیتوجهی به زبان فارسی، بسیاری در گفتار و نوشتار «منظومهی شمسی» را به کار میبرند. بیآنکه دقت کنند زبان فارسی چه برابرنهادههای زیبایی برای واژگان دانشی دارد. بحث دراینباره بسیار است و فقط میخواهیم به خوانندگان گرامی کتاب بگوییم در این کتاب تا آنجا که توانستهایم فارسی دانشی را پاس داشتهایم و شما نیز چنین کنید. پاسداشت زبان فارسی، پاسداشت ایران بزرگ فرهنگی است.
سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فروغ خراشادی: خیام حدود هزار سال پیش در نیشابور به دنیا آمد، کسی که بعدها چه بهلحاظ شخصیت شعری و چه بهلحاظ شخصیت علمی، برای جهانیان مایه شگفتی شد.
خیام نیشابوری دانشمندی شاعر است که با بررسی آثارش، با دو چهره از او مواجه میشویم، چهره یک دانشمند بزرگ و چهره دیگر نیز یک شاعر بزرگ، بهطوری که پس از حدود ۱۰ قرن، رباعیات او هنوز تازگی و طراوت خود را دارد.
قالب رباعی برای بیان حرفها و اندیشهها، یک قالب زیبا، همهپسند و ایرانی است؛ رباعی جزو ابداعات ایرانیان در صنعت شعر و شاعری است؛ این قالب موجز است یعنی شاعر بهرغم دشواری میتواند در دو بیت حرف خود را بزند اما حرفی که خیام در اشعارش مطرح کرده، در همه دورهها ساری و جاری است؛ آن سخن، حرف زندگی است؛ حرف مردن است.
۲۸ اردیبهشتماه جلالی در تقویم رسمی کشور، روز ملی بزرگداشت خیام، حکیم، فیلسوف، شاعر و ریاضیدان برجسته ایرانی و زاده نیشابور است.
این سطرها، سرآغاز گفتوگو با احمدرضا سالم بود. این پژوهشگر تاریخ سخنانش درباره خیام نیشابوری، ریاضیدان، ستارهشناس، عالم، فیلسوف و شاعر بزرگ سده پنجم را اینگونه پی گرفت: گفته میشود شهرت خیام مرهون «ادوارد فیتزجرالد» است و او با ترجمه رباعیات حدود دو قرن پیش، خیام را به جهانیان معرفی کرد. در واقع اینطور نیست که او در دنیای غرب شخصیت ناشناختهای بوده باشد بلکه فقط فیتزجرالد با این کارش به معرفی بیشتر خیام کمک کرد نه اینکه صرفاً او خیام را به جهان شناسانده باشد.
او ادامه داد: بههر روی او در معرفی بیشتر خیام شاعر بسیار موثر بود و حتی همین معرفی موجب شد که پس از انتشار ترجمه رباعیات، با سیل جمعیت گردشگران به نیشابور مواجه شویم؛ گردشگران ایرانی و جهانگردان خارجی که به هدف بازدید از آرامگاه خیام، به نیشابور میآمدند و در گزارشها و سفرنامههای خود به این موضوع اشاره میکردند.
سالم درباره مکان و بنای آرامگاهی خیام نیز گفت: وقتی قرار بود هزاره فردوسی به سال ۱۳۱۳ در توس برگزار شود، چون پیشبینی میشد جهانگردان خارجی بخواهند به آرامگاه خیام بیایند، حکومت وقت دستور داد بنای موقتی در جوار امامزاده محروق ساخته شود تا بعد، در فرصتی مناسب بنایی در خور شخصیت خیام احداث شود و چون امکان ساخت این بنا در کنار امامزاده وجود نداشته، تصمیم بر انتقال و ساخت بنای جدید در مکان فعلی گرفته میشود.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۳۸ فونداسیون و پیریزی بنا انجام و در سال ۱۳۴۲، پس از سه سال و نیم پروژه تکمیل میشود و کار انتقال بقایای خیام به این آرامگاه جدید انجام میشود.
آرامگاه خیام و تجسمی از خیمه
این پژوهشگر تاریخ درباره چرایی و چگونگی ساخت این بنا هم گفت: آنچه مهندس هوشنگ سیحون، طراح و سازنده این بنا، اشاره کرده این است که چون نام خانوادگی خیام از خیمه و خیمهدوزی میآید، خواستهاند تجسمی باشد از خیام؛ این ۱۰ ستون اشاره به پایهها یا طنابهای خیمه داشته باشد و چون سبک بنا ظاهری اروپایی دارد، از کاشیکاری، خوشنویسی و رنگ ایرانی استفاده کردند تا تلفیقی از معماری اروپایی و ایرانی باشد.
سالم گفت: در دهههای گذشته به همت انجمن آثار ملی بناهای فاخری در ایران ساخته شد که از آن جمله میتوان به آرامگاه باباطاهر و ابنسینا اشاره کرد و در نیشابور هم بناهای آرامگاهی کمالالملک و عمر خیام را داریم.
از احمدرضا سالم درباره شخصیت منحصربهفرد حکیم پرسیدم که پاسخ داد: او در عرصه جهانی، ریاضیدان و کیهانشناس بزرگی است و حتی یکی از دهانههای برخوردی ماه را به عمرخیام نامدار کردهاند. بهواسطه رباعیات، در شرق و غرب عالم شناخته شده است اما او برای ما صورتهای بیشتری دارد، مثلاً امام شهر، فیلسوف، سامانبخش تقویم جلالی و … بوده؛ او حتی در زمینه موسیقی هم دستی بر آتش داشته است.
سالم اضافه کرد: به نظرم خیام یکی از اعجوبههای تکرار نشدنی تاریخ بشر و افتخاری برای نیشابور و ایران است و جالب آنکه چطور یک بشر در همه امور میتواند اینگونه سرآمد باشد؛ در علوم مختلف؛ ادبیات و حتی در حافظه! وقتی که برای تدوین و تنظیم تقویم جلالی قرار است به اصفهان برود، همسفرانش میگویند او در مسیر رفت، کتابی را هفت بار خواند چون قصد داشت آن کتاب را از برکند و در بازگشت، ما از روی کتاب خط میبردیم و خیام آن را از حفظ میخواند.
اما آنچه خیام را شگفتانگیزتر میکند، اندیشه و فلسفه اوست. خیام بهگونهای از مرگ حرف میزند که گویی پسند انسان امروزی را میداند و از فراسوهای قرون به انسان مدرن میگوید که با شما همدلم. سالم در پاسخ این طرح مسئله گفت: نگاه به زندگی و مرگ چیزی نیست که متعلق و متمرکز بر یک منطقه باشد؛ متمرکز بر یک جغرافیا و یک مقطع زمانی نیست بلکه موضوعی است که همه ما با آن درگیریم؛ بحث هستی، شناخت هستی، چرایی آمدن و رفتن ماست و این مسئله ذهن همه مردم دنیا را درگیر کرده و خواهد کرد.
وی ادامه داد: بنابراین، مرگ، موضوعی جهانی است و درگیری ذهن همه مردم دنیا است. اینکه انسان چرا به دنیا میآید؟ چرا میمیرد؟ از این بابت خیام در همه دنیا محبوبیت دارد و همه مخاطب او هستند.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: به لحاظ شخصیت علمی، چون آثار علمی مخاطب خاص خود را دارد و تا فرد در آن حوزه علمی تخصص و علاقهای نداشته باشد، درک و برداشت درستی هم از آن ندارد، پس همه به اهمیتاش پی نمیبرند. مثلاً کتاب زیج ملکشاهی؛ یا کتابی که درباره اسطرلاب دارد یا کتابی که درباره موسیقی دارد، برای ما چندان شناختهشدهنیست.